pajoheshi
اعظم رحیمی جابری
چکیده
شیخ ابواسحاق کازرونی در نیمۀ دوم قرن چهارم هجری در خانوادۀ زرتشتی نومسلمانی در کازرون متولد شد. این دوره مقارن با حکومت آل بویه بود که با سیاست تسامح مذهبی از اقلیتهای دینی حمایت میکرد و کازرون از اصلیترین مراکز زرتشتینشین فارس محسوب میشد. شیخ ابواسحاق بعد از تحصیل نزد مشایخ فارس، وارد طریقت ابن خفیف (از عارفان بزرگ شیراز) ...
بیشتر
شیخ ابواسحاق کازرونی در نیمۀ دوم قرن چهارم هجری در خانوادۀ زرتشتی نومسلمانی در کازرون متولد شد. این دوره مقارن با حکومت آل بویه بود که با سیاست تسامح مذهبی از اقلیتهای دینی حمایت میکرد و کازرون از اصلیترین مراکز زرتشتینشین فارس محسوب میشد. شیخ ابواسحاق بعد از تحصیل نزد مشایخ فارس، وارد طریقت ابن خفیف (از عارفان بزرگ شیراز) شد؛ چرا که کاربرد عملی این طریقت را در حوزة مذهبی بیشتر منطبق با اعتقادات خود مىدید. از این رو، مقالة حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر منابع اصلی، درصدد پاسخ به این پرسش است که شیخ ابواسحاق چه نقشی در ترویج دین اسلام در کازرون داشتند؟ نتیجة تحقیق حاکی از آن است که شیخ ابواسحاق در اواخر قرن چهارم هجری طریقت خاص خود، موسوم به طریقت مرشدیه، را تأسیس کرد و موعظة خود را در راستای نشر اسلام در مساجد کازرون آغاز نمود که با مخالفت حاکمان زرتشتی روبهرو شد. شیخ ابواسحاق نیز با ساخت مسجد و خانقاه مرشدیه و همچنین تشکیل دستۀ مطوعه در کازرون، نسبت به تضعیف موقعیت زرتشتیان اقدام نمود که این عوامل، در غایت موجب گسترش دین اسلام در کازرون شد.
pajoheshi
جعفر آقازاده
چکیده
آذربایجان پس از جنگ نهاوند فتح شد، اما شورشهای پیاپی مردمان آن و مجاورت این منطقه با قفقاز و گیلان، اهمّیت آذربایجان و لزوم حضور نظامی در آن را برای اعراب نشان داد. اشعث بن قیس هم از جمله فرماندهانی بود که در فتوحات آذربایجان حضور داشت و از جانب عثمان به حکمرانی آذربایجان منصوب شد و تا اوایل خلافت حضرت علی در این منصب باقی ماند. هدف ...
بیشتر
آذربایجان پس از جنگ نهاوند فتح شد، اما شورشهای پیاپی مردمان آن و مجاورت این منطقه با قفقاز و گیلان، اهمّیت آذربایجان و لزوم حضور نظامی در آن را برای اعراب نشان داد. اشعث بن قیس هم از جمله فرماندهانی بود که در فتوحات آذربایجان حضور داشت و از جانب عثمان به حکمرانی آذربایجان منصوب شد و تا اوایل خلافت حضرت علی در این منصب باقی ماند. هدف پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر متون کتابخانهای، ارزیابی انتخاب اشعث به حکمرانی آذربایجان و اقدامات او در این منطقه است. این پژوهش درصدد پاسخ دادن به این پرسشها است که چرا اشعث به حکمرانی آذربایجان منصوب شد؟ زمینههای مهاجرت اعراب به آذربایجان و نتایج آن در دورۀ حکمرانی اشعث چه بود؟ حضرت علی چرا و چگونه اشعث را از امارت این منطقه عزل کرد و واکنش او چه بود؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد؛ اشعث به علت پیوند نزدیک با عثمان به حکمرانی آذربایجان منصوب و زمینهساز مهاجرت اعراب به این منطقه و گرایش مردم آن به اسلام شد. با رسیدن حضرت علی به خلافت، چون اشعث با او بیعت نکرد و در بیتالمال آذربایجان دستاندازی کرده بود، از امارت عزل شد.
pajoheshi
محمد رضائی؛ فاطمه اروجی
چکیده
در پی انتخاب شیراز به مرکزیت سلسلة آل بویه این شهر برای مدت حدود پنجاه سال دورهای از رشد و شکوفایی را شاهد بود، اما در پی بروز مشکل جانشینی و درگیری بر سر تصاحب تاجوتخت، پس از مرگ عضدالدوله، زمینة آشفتگی و انحطاط شهر فراهم شد. به علت نبود قاعده و قانون مورد اتفاق جهت انتخاب جانشین، هرکدام از امیران در ابتدای حکومت خود با مدعی و یا ...
بیشتر
در پی انتخاب شیراز به مرکزیت سلسلة آل بویه این شهر برای مدت حدود پنجاه سال دورهای از رشد و شکوفایی را شاهد بود، اما در پی بروز مشکل جانشینی و درگیری بر سر تصاحب تاجوتخت، پس از مرگ عضدالدوله، زمینة آشفتگی و انحطاط شهر فراهم شد. به علت نبود قاعده و قانون مورد اتفاق جهت انتخاب جانشین، هرکدام از امیران در ابتدای حکومت خود با مدعی و یا مدعیانی روبهرو شدند. در نتیجه دورهای طولانی از ناامنی و بیثباتی در قلمرو آل بویه بهویژه در فارس و شیراز به وجود آمد و در پی نبردهای مداوم نه تنها امکان پرداختن به فعالیتهای عمرانی میسر نشد بلکه از رهگذر این حملات علاوه بر غارت شهر، بسیاری از بناها و محلات آن تبه دست نیروهای متخاصم تخریب گردید. علاوه بر آن، شبکة شهری تأمینکننده نیازهای اولیه در اثر عدم رسیدگی و جنگها دچار آسیب شد، تجارت نیز از ناامنی متأثر شده با تغییر مسیرهای تجاری و کاهش عواید تجارت دچار رکود گردید و جریان زوال شهر را شتاب بیشتری داد. در نهایت بر اثر آسیبهای واردشده در جریان حملات سلاجقه اهمیت سابق را از دست داد و برای مدتها فرو مرد. در جستار حاضر تلاش بر آن است تا نقش ناامنی بهعنوان متغیری مستقل بر فرایند رکود و افول شهر شیراز در دورة دوم حکومت آل بویه با روش توصیفی تحلیلی با رویکردی تاریخی و تکیه بر مطالعات کتابخانهای تبیین شود.
pajoheshi
اسماعیل حسنزاده
چکیده
کیائیان در طول 231 سال حاکمیت خود در گیلان، فراز و نشیبهای زیادی در روابط با حکومتهای محلی و منطقهای پشت سرگذاشتند. در هر مقطع، بهتناسب ضرورتهای سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی، سیاستهایی اتخاذ میکردند. یکی از این مقاطع دورة حاکمیت کارکیا میرزاعلی (883-909ق) بود که با بحران زوال در حاکمیت آققویونلوها همزمان شد. این همزمانی ...
بیشتر
کیائیان در طول 231 سال حاکمیت خود در گیلان، فراز و نشیبهای زیادی در روابط با حکومتهای محلی و منطقهای پشت سرگذاشتند. در هر مقطع، بهتناسب ضرورتهای سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی، سیاستهایی اتخاذ میکردند. یکی از این مقاطع دورة حاکمیت کارکیا میرزاعلی (883-909ق) بود که با بحران زوال در حاکمیت آققویونلوها همزمان شد. این همزمانی موجب عدول میرزاعلی از سیاست خارجی سنتی خاندان مبتنی بر تابعیت در قبال حکومت مرکزی ایران و اتخاذ سیاست تقابل تهاجمی گردید. این مقاله، با بهرهگیری از منابع اصلی این دوره و تحلیل مضمونی روایتهای تاریخی، به دنبال تبیین تأثیر اصلاحات بر بیثباتی داخلی و علل شکست سیاست تقابل تهاجمی در قبال آققویونلوهاست. همزمانی اجرای اصلاحات داخلی با اتخاذ سیاست خارجی جدید به تشدید رقابتهای درون خاندان کیائی انجامید. شکستهای متعدد میرزاعلی در سیاست خارجی از جمله درقبال مرعشیان مازندران، آققویونلوها و سایر حکومتهای محلی به ازدست رفتن بخشی از قلمرو سنتیشان منجر شد. در نتیجه این شکستها و تشدید نارضایتی داخلی، میرزاعلی به قتل رسید و حکومت کیائیان مجبور به تابعیت از حکومت مرکزی ایران شد.
pajoheshi
سیامند خلیلی؛ عثمان یوسفی
چکیده
منطقۀ موکریان با داشتن آثار باستانی و تاریخی، از دوران پیش از تاریخ، در بستر حوادث تاریخی غرب ایران، نقشی اثرگذار ایفا کرده است. امارت موکری، در دورۀ آققویونلوها، توسط سیفالدین نامی، در شمال غرب ایران پیریزی شد. با ظهور دولت صفوی، سیاست واگرایی امارت موکری، در تعامل با آن دولت، از زمان صارمبیگ به عنوان دومین حاکم این امارت، ...
بیشتر
منطقۀ موکریان با داشتن آثار باستانی و تاریخی، از دوران پیش از تاریخ، در بستر حوادث تاریخی غرب ایران، نقشی اثرگذار ایفا کرده است. امارت موکری، در دورۀ آققویونلوها، توسط سیفالدین نامی، در شمال غرب ایران پیریزی شد. با ظهور دولت صفوی، سیاست واگرایی امارت موکری، در تعامل با آن دولت، از زمان صارمبیگ به عنوان دومین حاکم این امارت، آغاز گردید که معاصر شاه اسماعیل اوّل صفوی بود. این مقاله، درصدد بررسی چرایی و چگونگی مناسبات سیاسی امارت موکری و دولت صفوی، در دوران شاه اسماعیل اوّل است که تا کنون در مورد شخصیّت صارمبیگ موکری و مناسباتش با حکومت صفوی، پژوهش مستقلی صورت نگرفته است. پژوهش حاضر در چهارچوب یک پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانهای بررسی میگردد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در جریان حملات شاه اسماعیل اوّل به موکریان، که در درجۀ اول، ناشی از توسعۀ قلمرو سیاسی شاه اسماعیل در منطقۀ آذربایجان و در درجۀ دوم، معلول سیاست مذهبی وی بود که این موضوع نیز به نوعی توجیه کنندۀ همان سیاست یکپارچه کردن و از بین بردن حکومتهای محلی در ایران بود، مناسبات سیاسی امارت موکری با دولت صفوی شکل گرفت. صارمبیگ برای حفاظت و صیانت از قلمرو سیاسی و حکومتی خویش، در مقابل شاه صفوی قد علم و در نهایت، به سوی دولت عثمانی گرایش پیدا کرد.
pajoheshi
میرصمد موسوی
دوره 7، شماره اول -پیاپی 13-پاییز و زمستان 97 ، اسفند 1397، صفحه 93-112
چکیده
بعد از قتل نادرشاه افشار و ایجاد خلاء قدرت مرکزی در ایران هر یک از سرداران وی و سرکردگان محلی در گوشه کناری به فکر تشکیل حکومت افتادند. در این دوران شرایط مطلوبی برای تشکیل خاانات مقتدر محلی فراهم شد که خاننشین قراباغ یکی از مهمترین این خاننشینها بود و از بدو تأسیس همواره با تهدیدات داخلی و خارجی گوناگونی مواجه بود. این خاننشین ...
بیشتر
بعد از قتل نادرشاه افشار و ایجاد خلاء قدرت مرکزی در ایران هر یک از سرداران وی و سرکردگان محلی در گوشه کناری به فکر تشکیل حکومت افتادند. در این دوران شرایط مطلوبی برای تشکیل خاانات مقتدر محلی فراهم شد که خاننشین قراباغ یکی از مهمترین این خاننشینها بود و از بدو تأسیس همواره با تهدیدات داخلی و خارجی گوناگونی مواجه بود. این خاننشین برای رفع این مخاطرات در بعد داخلی و خارجی سیاستها و برنامههای مختلفی را اجرا کرد. هدف این بررسی شناسایی عوامل و محورهای موجود در مواضع و مناسبات خاننشین قراباغ با دولت عثمانی با اتکا به اسناد آرشیوی عثمانی و گزارشهای تاریخی است. دستاوردهای این بررسی نشان میدهد که عثمانیها با از دست دادن خانات کریمه و الحاق گرجستان به روسیه، طبق پیمان «گیورگیوسک» 1193ق/ 1784م (بین ارایکلی دوم و کاترین)، تلاش داشتند به منظور جلوگیری از توسعهطلبی روسها، با خوانین آذربایجان و داغستان یک اتفاق نظامی، علیه روسها ایجاد کنند. منطقة قراباغ، از لحاظ جغرافیایی دروازة ایران و قفقاز تلقی میشد، از این رو سیاستمداران عثمانی، خانات قراباغ را برای پیشبرد مقاصد سیاسی خویش مناسب تشخیص داده و به فکر برقراری روابط با خاننشین قراباغ برآمدند. خوانین قراباغ نیز در فکر حفظ حاکمیت محلی خود به هر قیمت ممکن و خنثیساختن تهدیدات دشمنان داخلی و خارجی بودند و این امر همواره مهمترین اصل در موضعگیری خانهای قراباغ بود. بر این اساس، اصل «تهدید مشترک»، موجب نزدیکی خانات قراباغ و امپراتوری عثمانی به یکدیگر شد.
pajoheshi
سیداحمد عقیلی؛ علیاکبر جعفری؛ کریم نجفی برزگر
چکیده
از مباحث مهم تاریخ زندیه بررسی و تحلیل اقدامات کریمخان در ابعاد مختلف حکومتی به ویژه در بُعد اقدامات اجتماعی و اقتصادی وی میباشد. اکثر منابع تاریخی زندیه دوره استقرار کریمخان در شیراز را دوران آرامش اجتماعی و امنیت اقتصادی معرفی کردهاند. اینکه تا چه میزان این نگرش منابع قابل تأیید است هدف اصلی از انجام این پژوهش است. مقاله به ...
بیشتر
از مباحث مهم تاریخ زندیه بررسی و تحلیل اقدامات کریمخان در ابعاد مختلف حکومتی به ویژه در بُعد اقدامات اجتماعی و اقتصادی وی میباشد. اکثر منابع تاریخی زندیه دوره استقرار کریمخان در شیراز را دوران آرامش اجتماعی و امنیت اقتصادی معرفی کردهاند. اینکه تا چه میزان این نگرش منابع قابل تأیید است هدف اصلی از انجام این پژوهش است. مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی با استناد به منابع دست اول تاریخی تلاش دارد به این رهیافت پژوهشی منجر شود که امنیت اجتماعی و آرامش اقتصادی دورة کریمخان زند که منابع تاریخی از آن یاد نمودهاند، با واقعیتهای تاریخی آن دوره چندان تطابقی ندارد و با در نظر گرفتن برخی مؤلفهها، این گفتة منابع مورد تردید واقع میگردد. اقدامات و عملکرد کریمخان فقط در پایتختش بروز و نمود داشته و چنین دیدگاهی را درباره سایر مناطق تحت نفوذ کریمخان نمیتوان پذیرفت . حتی عملکرد وی در شهر شیراز نیز بنا به عوامل و مولفههایی که در مقاله مطرح شده است میبایست به صورت نسبی و موقتی در نظر گرفت تا بیشتر با واقعیت تاریخی منطبق گردد.
pajoheshi
سید صاحب برزین؛ علیرضا علی صوفی
چکیده
اصلاحات ارضی نخستین لایحه از لوایح ششگانة انقلاب سفید (انقلاب شاه و ملت) بود که توسط محمّدرضا شاه پهلوی در سال 1340 با اهداف مختلف به اجرا گذاشته شد. برانداختن ملوک الطوایفی و از بین بردن نظام ارباب و رعیتی از جمله اهداف اصلاحات ارضی بود. استان فارس ـ که در این برهه از آن به عنوان استان هفتم یاد میشد ـ و به عنوان یکی از مهمترین ...
بیشتر
اصلاحات ارضی نخستین لایحه از لوایح ششگانة انقلاب سفید (انقلاب شاه و ملت) بود که توسط محمّدرضا شاه پهلوی در سال 1340 با اهداف مختلف به اجرا گذاشته شد. برانداختن ملوک الطوایفی و از بین بردن نظام ارباب و رعیتی از جمله اهداف اصلاحات ارضی بود. استان فارس ـ که در این برهه از آن به عنوان استان هفتم یاد میشد ـ و به عنوان یکی از مهمترین و وسیعترین استانهای زراعی ایران به حساب میآمد، در جریان قانون اصلاحات ارضی مورد توجه حکومت پهلوی دوم قرار گرفت. با آغاز اجرای قانون اصلاحات ارضی، مالکین که با اجرای این قانون املاک خویش را به نفع زارعین از دست میدادند، مخالفتهای خویش را با تحقق آن آغاز نمودند. در این تحقیق با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با بهرهگیری از اسناد، به دنبال پاسخ برای این پرسش اساسی هستیم که با تصویب قانون اصلاحات ارضی رویکرد مالکین و زارعین روستای قلات و همچنین نحوة نگرش مأموران حکومت دوم نسبت به اجرای این قانون چگونه بود. فرض غالب بر این است که با تصویب قانون اصلاحات ارضی، مالکین قلات نسبت به واگذاری زمین به رعایا خودداری مینمودند و مأموران حکومتی نیز با وجود تلاش در جهت تثبیت اوضاع نتوانستند اصلاحات ارضی را در قلات عملی کنند.
pajoheshi
معصومه گودرزی بروجردی؛ اصغر منتظر القائم
چکیده
مزارنویسی به عنوان شاخهای از تاریخنگاری محلی از قرن هشتم هجری مورد توجه مورّخان قرار گرفت و تا قرن دوازدهم هجری چندین اثر در این حوزه به زبانهای عربی و فارسی نگارش یافت. در واقع مزارنویسی در زمره فرهنگ نامههای محلی بهشمار میآید که آشکارا از مسائل سیاسی و نظامی دوری گزیده و بیشتر به اوضاع مذهبی و فرهنگی و اجتماعی میپردازد. ...
بیشتر
مزارنویسی به عنوان شاخهای از تاریخنگاری محلی از قرن هشتم هجری مورد توجه مورّخان قرار گرفت و تا قرن دوازدهم هجری چندین اثر در این حوزه به زبانهای عربی و فارسی نگارش یافت. در واقع مزارنویسی در زمره فرهنگ نامههای محلی بهشمار میآید که آشکارا از مسائل سیاسی و نظامی دوری گزیده و بیشتر به اوضاع مذهبی و فرهنگی و اجتماعی میپردازد. این فرهنگ نامههای محلی به معرفی افراد و شخصیتهای علمی و مذهبی اختصاص داشت، زیرا از دیدگاه مسلمانان ایرانی قبور علما و اولیاء، عاملی برای حفاظت شهر از آفات و بلایای طبیعی و انسانی به شمار میآمد. علاوه بر آن قبور علمای بزرگ در هر شهری، شأن و منزلت ویژهای برای آن شهر به ارمغان آورده و در رشد فرهنگی ـ اجتماعی آن شهر نیز مؤثر بوده است. پژوهش حاضر برآن است، با روش توصیفی – تحلیلی با تکیه بر منابع دست اوّل، تأثیر مزارنویسی بر رشد فرهنگ زیارت را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
pajoheshi
پرستو مظفری؛ کورش هادیان
چکیده
یکی از مهمترین وقایع کردستان در اواخر حکومت اردلان، ناآرامیهای منطقة اورامان است. حفظ امنیت این منطقه، با توجه به همجواری با مرزهای عثمانی، از دغدغههای حکمرانان محلی کردستان و دولت مرکزی در دورة قاجار بود؛ با اینحال، در فاصلة سالهای 1268تا 1287ق مواردی از ناآرامی در منطقة اورامان، در منابع تاریخی بازتاب یافته است. این پژوهش، ...
بیشتر
یکی از مهمترین وقایع کردستان در اواخر حکومت اردلان، ناآرامیهای منطقة اورامان است. حفظ امنیت این منطقه، با توجه به همجواری با مرزهای عثمانی، از دغدغههای حکمرانان محلی کردستان و دولت مرکزی در دورة قاجار بود؛ با اینحال، در فاصلة سالهای 1268تا 1287ق مواردی از ناآرامی در منطقة اورامان، در منابع تاریخی بازتاب یافته است. این پژوهش، بهروش اسنادی و با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، بر پایة منابع کتابخانهای، در پی پاسخگویی به این دو پرسش است: مهمترین عوامل بحران اورامان کدام است؟ دولت مرکزی برای مدیریت این بحران، چه سیاستی در پیش گرفت؟ یافتة این پژوهش، نشان میدهد که بحران اورامان در مجموع متأثر از مؤلفههای چندگانة قدرتطلبیهای محلی برخی حکام اورامان، سیاستهای نادرست و ضعف حکومت محلی اردلان و تمرکزگرایی دولت مرکزی در دورة ناصری بوده است و برخلاف برخی تحلیلها، نمیتوان انگیزههای براندازانه یا ابعاد قوممدارانه برای آن متصور شد. انتصاب فرهادمیرزا معتمدالدوله بهعنوان حاکم کردستان نیز با هدف مهار بحران در اورامان بوده است. معتمدالدوله با همراهی نیروهای اعزامی از سوی دولت مرکزی، توانست در کوتاهمدت و بهروش قهرآمیز، بر این بحران غلبه کند. این امر بهمعنای برطرف شدن زمینهها و پیامدهای بحران و موفقیت دولت مرکزی در مهار بحران در بلندمدت نیست.
pajoheshi
حشمتاله عزیزی؛ داریوش رحمانیان؛ هوشنگ خسروبیگی؛ محمد رستمی
چکیده
بنادر و جزایر خلیجفارس از آغاز حکومت قاجاریه تا اوایل سده چهاردهم هجری اغلب تحت نظارت والی فارس و به صورت غیرمتمرکز اداره میشدند. اما در عصر ناصری با تاسیس نهاد جدیدی تحت عنوان «حکمرانی بنادر و جزایر خلیجفارس» به مرکزیت بوشهر، اداره تمامی این مناطق به صورت متمرکز زیر نظر شخص حکمران بنادر قرار گرفت. در این مقاله با رویکرد ...
بیشتر
بنادر و جزایر خلیجفارس از آغاز حکومت قاجاریه تا اوایل سده چهاردهم هجری اغلب تحت نظارت والی فارس و به صورت غیرمتمرکز اداره میشدند. اما در عصر ناصری با تاسیس نهاد جدیدی تحت عنوان «حکمرانی بنادر و جزایر خلیجفارس» به مرکزیت بوشهر، اداره تمامی این مناطق به صورت متمرکز زیر نظر شخص حکمران بنادر قرار گرفت. در این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استفاده از اسناد جدید به بررسی روند شکلگیری این نهاد تازه تاسیس در عصر ناصری خواهیم پرداخت. یافتههای تحقیق نشان میدهد، که هرچند وقوع مساله هرات و لشکرکشی انگلیسیها به خارک و بوشهر در عصر محمدشاه را میتوان سرآغاز توجه حکام قاجار نسبت به اهمیت بنادر جنوب دانست. اما در عصر ناصری با ظهور رجال آگاه و کاردانی همچون امیرکبیر و اعمال سیاستهای واقعبینانه وی در قبال خلیجفارس، گماشتن والیان باکفایت در فارس و حمایتهای تجار و بازرگانان جنوب، کمکم زمینههای لازم برای تجدیدنظر در نحوه اداره بنادر جنوب فراهم شد، که نتایج اصلی آن پس از دورهای کوتاه، ضمن لغو نظام اجارهداری بنادر، منجر به تاسیس حکمرانی بنادر و جزایر خلیج فارس در سال 1305ق توسط امینالسلطان شد. البته تاسیس این نهاد جدید به منظور اداره متمرکز بنادر جنوب، در عمل نتوانست به نتایج مطلوب و شایستهای دست یابد.
pajoheshi
روح الله بهرامی؛ شهاب شهیدانی
چکیده
در عصر ناصرالدین شاه قاجار، بهرهبرداری از الگوهای فنی و تکنولوژیک نوین غرب مورد توجه شخص شاه و کارگزاران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران واقع گردید. یکی از این ابزارهای نوین، تلگراف و تأسیس تلگرافخانهها بود که به شکلگیری نوع جدیدی از اسناد تاریخی، یعنی اسناد تلگرافی، منجر شد که شامل ثبت و ضبط گزارشهای محلی با اشکال جدید ...
بیشتر
در عصر ناصرالدین شاه قاجار، بهرهبرداری از الگوهای فنی و تکنولوژیک نوین غرب مورد توجه شخص شاه و کارگزاران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران واقع گردید. یکی از این ابزارهای نوین، تلگراف و تأسیس تلگرافخانهها بود که به شکلگیری نوع جدیدی از اسناد تاریخی، یعنی اسناد تلگرافی، منجر شد که شامل ثبت و ضبط گزارشهای محلی با اشکال جدید و شیوة ارتباطات نوین بود و فصل جدیدی را در روند مطالعات تاریخ معاصر، بهویژه تاریخ محلی، گشود. پژوهش حاضر با تکیه بر متون، اسناد تاریخی و نسخ خطی با روش توصیفی ـ تحلیلی، بهدنبال پاسخ به این مسائل است که فرآیند تأسیس و توسعه تلگرافخانهها در لرستان عهد ناصری چگونه بوده است؟ و تأسیس و توسعه خطوط تلگراف چه تاثیر در روند سیاست تمرکز گرایی عهد ناصری گذاشت؟ یافتههای پژوهش نشان داده است که لرستان با طبیعتی کوهستانی و ساکنانی ایلیاتی از ناآرامترین ولایات ایران تا عهد ناصری بوده است که نفوذ قدرت مرکزی در آن بسیار ناپایدار بود. در عین حال لرستان، از مناطق استراتژیک در مسیر خوزستان به تهران و حلقه ارتباط مهمی، میان مناطق و نواحی غرب ایران به شمار میآمد. با این شرایط، توسعه خطوط تلگراف تحوّلی مهم در دسترسی قدرت مرکزی به منطقه و تامین امنیت آن در عهد ناصری ایجاد نمود. همچنین تلگراف در شکلگیری و تولید آگاهی و اسناد تاریخی در جامعه شفاهی و عشایری لرستان منابع و اسناد مهمی را پدید آورد که بسیار حائز اهمیت میباشد.
pajoheshi
منصور رهنورد؛ محمّدامیر شیخ نوری؛ نظامعلی دهنوی
چکیده
والیان لرستان و طوایف تحت تابعیت آنها رابطهای عمدتاً ستیزهجویانه با فرمانروایان زندیه داشتند. اسماعیلخان فیلی، قدرتمندترین والی لرستان در دورة مذکور، بهشدت با قدرتگیری کریم خان زند مخالف بود و در تمام دورة حکومت خود جنگهای زیادی را با خان زند انجام داد. در دورة پیش و پس از به قدرت رسیدن کریمخان، بسیاری از ایلات ...
بیشتر
والیان لرستان و طوایف تحت تابعیت آنها رابطهای عمدتاً ستیزهجویانه با فرمانروایان زندیه داشتند. اسماعیلخان فیلی، قدرتمندترین والی لرستان در دورة مذکور، بهشدت با قدرتگیری کریم خان زند مخالف بود و در تمام دورة حکومت خود جنگهای زیادی را با خان زند انجام داد. در دورة پیش و پس از به قدرت رسیدن کریمخان، بسیاری از ایلات لرستان از حکمران خود، اسماعیلخان، تبعیت کردند و در حمایت از وی، با کریمخان وارد جنگ شدند. پس از کنارهگیری اسماعیلخان از قدرت و در دورة جانشینی پسرانش، محمّدخان و اسدخان، روابط این حکام و ایلات تحت تابعیت آنها با جانشینان کریمخان تا حدودی بهبود یافت و دورة کشمکش آنان به دورهای از روابط حسنه و آشتیجویانه تبدیل شد. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی رابطه حکام فیلی لرستان با فرمانروایان زندیه است که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داده است که وجه غالب رابطه والیان فیلی لرستان با کریمخان زند رابطهای نظامی و توأم با کشمکش و درگیری بود و منازعه بر سر کسب قدرت در خلأ ناشی از مرگ نادرشاه در شکلیابی این رابطه مؤثر بوده است. هرچند ناکامی اسماعیلخان فیلی در برابر کریمخان موجب شد که این رابطه به دورهای مسالمتآمیز در اواخر زندیه، اما کوتاه، تغییر یابد.