تاریخ های محلی ایران
علی رسولی
چکیده
خخاندانهای محلی، بهویژه در دورههای فترت، از عوامل مهم تأثیرگذار در تحولات تاریخی جنوب ایران و خلیج فارس بودهاند. پژوهش حاضر به یکی از شیوخ کمتر شناخته شدهی دورهی فترت میان فروپاشی دولت افشار و تثبیت دولت زند به نام شیخ حَجَر کنگانی میپردازد که در بندر کنگان اقتداری محلی به دست آورد. پژوهش بر این پرسشها متمرکز است: ...
بیشتر
خخاندانهای محلی، بهویژه در دورههای فترت، از عوامل مهم تأثیرگذار در تحولات تاریخی جنوب ایران و خلیج فارس بودهاند. پژوهش حاضر به یکی از شیوخ کمتر شناخته شدهی دورهی فترت میان فروپاشی دولت افشار و تثبیت دولت زند به نام شیخ حَجَر کنگانی میپردازد که در بندر کنگان اقتداری محلی به دست آورد. پژوهش بر این پرسشها متمرکز است: بندر کنگان بنا به چه دلایلی بستری برای شکلگیری قدرتی محلی توسط شیخ حجر شد؟ قدرت وی چه فراز و فرودی را طیکرد و چگونه با قدرتهای خارجی حاضر در خلیج فارس و کریمخان زند مواجه شد؟ بررسی شواهد مؤید این است که بندر کنگان به واسطهی افزایش ناامنی در سایر بنادر و موقعیت جغرافیایی و سوقالجیشی مهم خود در پرتو اقدامات شیخ حجر به برتری نسبی در رونق تجاری رسید و به عنوان یکی از نقاط اتصال شیراز با خلیج فارس واجد اهمیت شد. بر بستر این رونق اقتصادی شیخ حجر به یک قدرت محلی مهم تبدیل شد. اما تنش وی با انگلیسیها، خودداری از مشارکت در جنگ با میرمهنا و مقاومت در برابر خواستههای مالیاتی دولت زند، به تیرگی مناسبات شیخ حجر با دولت زند و حملهی نظامی سپاه زند به کنگان و پایان کار وی انجامید. روش این پژوهش تاریخی با رویکرد توصیفی تحلیلی است و گردآوری اطلاعات عمدتاً با شیوهی کتابخانهای و حسب مورد با استفاده از تاریخ شفاهی و پیمایش آثار انجام شده است.
جواد موسوی دالینی؛ ضرغام عابدی خواه؛ محمد علی رنجبر
چکیده
ایل کرایی یکی از ایلات منطقه کهگیلویه است که نخستین حضور مؤثر آنان در تحولات سیاسی را میتوان در دوران مغول جستجو نمود. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانهای و شیوه توصیفی- تحلیلی در پی این مسئله است که نقش و اثرگذاری ایل کرایی را از دوره صفویه تا پایان دوره زندیه در تحولات سیاسی نظامی کهگیلویه مورد واکاوی قرار دهد. یافته ...
بیشتر
ایل کرایی یکی از ایلات منطقه کهگیلویه است که نخستین حضور مؤثر آنان در تحولات سیاسی را میتوان در دوران مغول جستجو نمود. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانهای و شیوه توصیفی- تحلیلی در پی این مسئله است که نقش و اثرگذاری ایل کرایی را از دوره صفویه تا پایان دوره زندیه در تحولات سیاسی نظامی کهگیلویه مورد واکاوی قرار دهد. یافته پژوهش حاکی از این است، کوچ اجباری ایل کرایی طی دوران حکومتهای شاه عباس اول صفوی، نادرشاه افشار و کریمخان زند را میتوان ناشی از تاثیرگذاری این ایل بر تحولات سیاسی نواحی جنوبغربی ایران دانست. همچنین نقش ایل یادشده بر تحولات سیاسی جنوب و جنوبغربی ایران پس از پایان دوره صفویه تا مرگ کریمخان زند همچون حمایت از شورش صفیمیرزای دروغین و شورش قایدمراد کرایی و تمرّد از فرمان حکومتهای مرکزی ذکرشده علاوه بر اینکه اغلب زحمت و مشقت زمامداران را موجب گردید، توانست اثرگذاری ایلات بزرگتر منطقه را نیز متأثر سازد.
حبیب اله سعیدی نیا؛ حسین عبداله پور
چکیده
دوران پس از سقوط سلسله صفویه از جمله ادوار مهم تاریخی ایران است. از تحولات مهم این دوره، مهاجرت گروهها و قبایل مختلف (اعم از ایرانی و عرب) به سمت کرانههای شمالی خلیج فارس و استقرار و قدرتگیری آنها در این نقاط بود. با روی کار آمدن نادرشاه، به دلیل توجه ویژه او به خلیج فارس و تأسیس نیروی دریایی و بکارگیری و استفاده از توان و ظرفیت دریانوردی ...
بیشتر
دوران پس از سقوط سلسله صفویه از جمله ادوار مهم تاریخی ایران است. از تحولات مهم این دوره، مهاجرت گروهها و قبایل مختلف (اعم از ایرانی و عرب) به سمت کرانههای شمالی خلیج فارس و استقرار و قدرتگیری آنها در این نقاط بود. با روی کار آمدن نادرشاه، به دلیل توجه ویژه او به خلیج فارس و تأسیس نیروی دریایی و بکارگیری و استفاده از توان و ظرفیت دریانوردی برخی از همین قبایل مهاجر و امتزاج آنها با اقوام ایرانی، به عنوان لشکریان نادری به جایگاه و موقعیت ممتازی دست یافتند.کریم خان زند نیز توانست با کمک همین قدرتهای محلی بر اکثر نواحی ایران مسلط و پایههای حکومت خود را در شیراز تثبیت کند. پژوهش حاضر بر آن است تا نقش یکی از بازیگران مهم این دوره و از متحدان و نزدیکان حکومت زندیه، یعنی قائدحیدر حیات داودی (گناوهای)، را مطالعه و واکاوی کند و به چگونگی مناسبات او با حکومت زند، شرکتهای خارجی و دو همسایه جنوبیاش ـ آلذعاب در بندر ریگ و آلمذکور در بوشهر ـ بپردازد. سؤال پژوهش حاضر آن است که مناسبات و روابط قائد حیدر با کریمخان، شرکتهای ایک و واک و دیگر حکام محلی به چه نحوی بوده و عوامل التهاب و دگرگونی در این روابط چه بوده است. روش این پژوهش تاریخی، توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر مطالعات اسنادی و کتابخانهای است.
منصور رهنورد؛ محمّدامیر شیخ نوری؛ نظامعلی دهنوی
چکیده
والیان لرستان و طوایف تحت تابعیت آنها رابطهای عمدتاً ستیزهجویانه با فرمانروایان زندیه داشتند. اسماعیلخان فیلی، قدرتمندترین والی لرستان در دورة مذکور، بهشدت با قدرتگیری کریم خان زند مخالف بود و در تمام دورة حکومت خود جنگهای زیادی را با خان زند انجام داد. در دورة پیش و پس از به قدرت رسیدن کریمخان، بسیاری از ایلات ...
بیشتر
والیان لرستان و طوایف تحت تابعیت آنها رابطهای عمدتاً ستیزهجویانه با فرمانروایان زندیه داشتند. اسماعیلخان فیلی، قدرتمندترین والی لرستان در دورة مذکور، بهشدت با قدرتگیری کریم خان زند مخالف بود و در تمام دورة حکومت خود جنگهای زیادی را با خان زند انجام داد. در دورة پیش و پس از به قدرت رسیدن کریمخان، بسیاری از ایلات لرستان از حکمران خود، اسماعیلخان، تبعیت کردند و در حمایت از وی، با کریمخان وارد جنگ شدند. پس از کنارهگیری اسماعیلخان از قدرت و در دورة جانشینی پسرانش، محمّدخان و اسدخان، روابط این حکام و ایلات تحت تابعیت آنها با جانشینان کریمخان تا حدودی بهبود یافت و دورة کشمکش آنان به دورهای از روابط حسنه و آشتیجویانه تبدیل شد. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی رابطه حکام فیلی لرستان با فرمانروایان زندیه است که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داده است که وجه غالب رابطه والیان فیلی لرستان با کریمخان زند رابطهای نظامی و توأم با کشمکش و درگیری بود و منازعه بر سر کسب قدرت در خلأ ناشی از مرگ نادرشاه در شکلیابی این رابطه مؤثر بوده است. هرچند ناکامی اسماعیلخان فیلی در برابر کریمخان موجب شد که این رابطه به دورهای مسالمتآمیز در اواخر زندیه، اما کوتاه، تغییر یابد.