جمشید روستا؛ سحر پورمهدی زاده
چکیده
ایالتِ کرمان از اوایل دهة سوم قرن هفتم هجری توسط بُراقِ حاجب، فتح شده و تا اوایل قرن هشتم هجری تحت تسلّط این حاکم قراختایی و جانشینانش قرار داشت. کاردانی بُراق و برخی از جانشینانش نه تنها ثبات سیاسی کرمان را حفظ نمود بلکه در طول بیش از هشت دهه دوام این حکومت، تأثیراتی نیز در سایر حوزههای اجتماعی، فرهنگی و بهویژه مذهبی کرمان داشت. ...
بیشتر
ایالتِ کرمان از اوایل دهة سوم قرن هفتم هجری توسط بُراقِ حاجب، فتح شده و تا اوایل قرن هشتم هجری تحت تسلّط این حاکم قراختایی و جانشینانش قرار داشت. کاردانی بُراق و برخی از جانشینانش نه تنها ثبات سیاسی کرمان را حفظ نمود بلکه در طول بیش از هشت دهه دوام این حکومت، تأثیراتی نیز در سایر حوزههای اجتماعی، فرهنگی و بهویژه مذهبی کرمان داشت. پژوهش حاضر، با کاربرد روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، بر آن است تا در گام نخست نوع رویکرد مذهبی حاکمان قراختایی را مورد واکاوی قرار داده و در دومین گام وضعیت مذهبی کرمان همزمان با حاکمیت آنان را تشریح نماید. از همین رو پرسش اصلی نوشتار حاضر عبارت است از اینکه: حکّامِ قراختایی کرمان چه رویکرد مذهبی داشتند و جایگاه مذاهب مختلف در کرمان همزمان با حکومت آنان چگونه بود؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است حاکمان قراختاییِ کرمان اگرچه دارای خاستگاهی غیرایرانی و غیرمسلمان (بودایی) بودند امّا با ورود به کرمان در حوالی سالهای 619-620ق و پایهریزی حکومت خود در این سرزمینِ جدید، زیرکانه رویکردی تازه را در حوزههای مختلف سیاسی و بهویژه مذهبی در پیش گرفتند. امری که موجبات دوام هر چه بیشتر حکومت آنها در درون فرهنگ ایرانی ـ اسلامی را فراهم ساخت.
سیدحسن حسینی؛ جواد عباسی
چکیده
با استقرار حکومت اسماعیلیان در البرز مرکزی، به مرکزیت الموت، قدرت همجوار تازهای برای حکومت محلی و کهن باوندیان در مازندران پا به عرصه گذاشت که بر قدرت منطقهای و حاکمیت ارضی این خاندن محلی تأثیر گذاشت. این مقاله به این پاسخ میدهد که چه عواملی بر مناسبات بین دو قدرت محلی تأثیر داشت؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که کشمکش سیاسی و مذهبی ...
بیشتر
با استقرار حکومت اسماعیلیان در البرز مرکزی، به مرکزیت الموت، قدرت همجوار تازهای برای حکومت محلی و کهن باوندیان در مازندران پا به عرصه گذاشت که بر قدرت منطقهای و حاکمیت ارضی این خاندن محلی تأثیر گذاشت. این مقاله به این پاسخ میدهد که چه عواملی بر مناسبات بین دو قدرت محلی تأثیر داشت؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که کشمکش سیاسی و مذهبی این دو حکومت در قرون پنجم تا هفتم هجری مناسباتی بیشتر بر پایه رقابت و دشمنی را میان آنها به وجود آورد. سیر تحول مناسبات این دو حکومت از عوامل و شرایط مختلفی تأثیر میپذیرفت. میل به توسعه قلمرو یا کوشش برای نگهداری آن، اختلافات عقیدتی و مذهبی، تأثیر قدرتهای سوم مانند سلجوقیان و مغولان، پناهندگی عناصر حکومتی و بهکارگیری سیاست قتل مخالفان بهوسیلة اسماعیلیان، از جملۀ این عوامل تأثیرگذار بودند. مقاله حاضر میکوشد با برجسته کردن این عوامل، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی چشمانداز دقیق و منسجمتری از مناسبات این دو قدرت مهم منطقهای در قرون پنجم تا هفتم هجری ارائه نماید.
سیامند خلیلی؛ عثمان یوسفی
چکیده
منطقۀ موکریان با داشتن آثار باستانی و تاریخی، از دوران پیش از تاریخ، در بستر حوادث تاریخی غرب ایران، نقشی اثرگذار ایفا کرده است. امارت موکری، در دورۀ آققویونلوها، توسط سیفالدین نامی، در شمال غرب ایران پیریزی شد. با ظهور دولت صفوی، سیاست واگرایی امارت موکری، در تعامل با آن دولت، از زمان صارمبیگ به عنوان دومین حاکم این امارت، ...
بیشتر
منطقۀ موکریان با داشتن آثار باستانی و تاریخی، از دوران پیش از تاریخ، در بستر حوادث تاریخی غرب ایران، نقشی اثرگذار ایفا کرده است. امارت موکری، در دورۀ آققویونلوها، توسط سیفالدین نامی، در شمال غرب ایران پیریزی شد. با ظهور دولت صفوی، سیاست واگرایی امارت موکری، در تعامل با آن دولت، از زمان صارمبیگ به عنوان دومین حاکم این امارت، آغاز گردید که معاصر شاه اسماعیل اوّل صفوی بود. این مقاله، درصدد بررسی چرایی و چگونگی مناسبات سیاسی امارت موکری و دولت صفوی، در دوران شاه اسماعیل اوّل است که تا کنون در مورد شخصیّت صارمبیگ موکری و مناسباتش با حکومت صفوی، پژوهش مستقلی صورت نگرفته است. پژوهش حاضر در چهارچوب یک پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانهای بررسی میگردد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در جریان حملات شاه اسماعیل اوّل به موکریان، که در درجۀ اول، ناشی از توسعۀ قلمرو سیاسی شاه اسماعیل در منطقۀ آذربایجان و در درجۀ دوم، معلول سیاست مذهبی وی بود که این موضوع نیز به نوعی توجیه کنندۀ همان سیاست یکپارچه کردن و از بین بردن حکومتهای محلی در ایران بود، مناسبات سیاسی امارت موکری با دولت صفوی شکل گرفت. صارمبیگ برای حفاظت و صیانت از قلمرو سیاسی و حکومتی خویش، در مقابل شاه صفوی قد علم و در نهایت، به سوی دولت عثمانی گرایش پیدا کرد.
سید حسن قریشی کرین؛ آرش قنبری
دوره 3، سال سوم-شماره دوم-پیاپی 6 بهار و تابستان 94 ، مهر 1394، ، صفحه 122-136
چکیده
ایلات کرد از همان آغاز حکومت صفویان تا سقوط این سلسله جایگاه در خور توجهی داشتند. هر چند حضور و قدرت کردها در هر دوره از حکومت صفویان متفاوت بود، به این معنی که گاهی نقشی پررنگ و اساسی و گاهی ضعیف و بیتأثیر داشتند، این یک واقعیت غیر قابل انکار است که کردها در دوران صفویان، اهمیت بسزایی برای حکومت مرکزی داشتند. چرا که محل زندگی این ...
بیشتر
ایلات کرد از همان آغاز حکومت صفویان تا سقوط این سلسله جایگاه در خور توجهی داشتند. هر چند حضور و قدرت کردها در هر دوره از حکومت صفویان متفاوت بود، به این معنی که گاهی نقشی پررنگ و اساسی و گاهی ضعیف و بیتأثیر داشتند، این یک واقعیت غیر قابل انکار است که کردها در دوران صفویان، اهمیت بسزایی برای حکومت مرکزی داشتند. چرا که محل زندگی این قوم در منطقهای واقع شده بود که بیش از پیش به اهمیت آنها میافزود و این عامل مهم هم مرزی و همسایگی با دولت عثمانی بود. از آنجا که ایلات کرد در قلمرو دو حکومت صفویان و عثمانیها ساکن بودند، در نتیجه، کردها گاهی در سیاستهای اتخاذ شده دو دولت یادشده مؤثر بودند. هدف از این تحقیق تبیین نقش مناطق کردنشین به عنوان یک منطقه مهم مرزی است که بین دو دولت قدرتمند آن روزهای جهان اسلام، یعنی ایران و عثمانی، قرار گرفته بود.روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و از منابع تاریخی دست اول بهره برده شده است.
عبدالله متولی؛ ابراهیم اصلانی؛ فاطمه فضلی
دوره 2، شماره چهارم-بهار و تابستان 93 ، فروردین 1393، ، صفحه 144-161
چکیده
منطقة خراسان یکی از مهم ترین کانون های بحران در دورة صفوی بود. این منطقه به سبب موقعیت حساس ومهمی که داشت، همواره، مورد توجه همسایگان ایران، به ویژه ازبکان، قرار می گرفت. ازبکان به عنوان وارثانچنگیز و سپس تیموریان، خراسان را سرزمین موروثی خود می انگاشتند. در مقابل، صفویان نیز به عنوانجانشینان حکومت های رسمی ایران، این سرزمین را جزیی ...
بیشتر
منطقة خراسان یکی از مهم ترین کانون های بحران در دورة صفوی بود. این منطقه به سبب موقعیت حساس ومهمی که داشت، همواره، مورد توجه همسایگان ایران، به ویژه ازبکان، قرار می گرفت. ازبکان به عنوان وارثانچنگیز و سپس تیموریان، خراسان را سرزمین موروثی خود می انگاشتند. در مقابل، صفویان نیز به عنوانجانشینان حکومت های رسمی ایران، این سرزمین را جزیی از قلمرو خود می شمردند. این عامل، در کنار عواملمذهبی، زمینه های برخورد های طولانی مدت صفویان با ازبکان را فراهم کرد. تقریباً یک دهه پس از ایجاددولت صفوی، مناسبات این دو به صورت منازعات سیاسی و مذهبی بروز یافت. این منازعات در همة ادواردولت صفوی تداوم داشت و از رهگذر آن، منطقة خراسان متحمل آسیب های جدی شد. حیات سیاسی،اجتماعی، اقتصادی و مذهبی منطقة خراسان، که تا پیش از یورش های ازبکان طریق اعتلا می پیمود، بر اثرتهاجمات پیوستة آنها دچار رکود و رخوت شد.پرسش محوری این پژوهش بر این اصل استوار است کهتهاجمات ازبکان چه تاثیراتی بر ساختار سیاسی و شرایط اجتماعی، اقتصادی و مذهبی منطقة خراسان داشتهاست؟نتایج این تحقیق نشان می دهد که یورش های پیوسته ازبکان به مناطق آباد خراسان تمامی ابعاد حیاتانسانی در این منطقه را تحت تاثیر خود قرار داد و روند رشد و ارتقای فضای کلی خراسان را متوقف کرد و یاکاهش داد.
دوره 1، شماره دوم-بهار و تابستان 92 ، فروردین 1392، ، صفحه 30-55
چکیده
پیشینه تاریخی تمدن بوشهر به چندین هزار سال قبل از میلاد میرسد. هنوز دقیقاً نمیتوان گفت که در چه زمانی بوشهردر عرصه تاریخ ظاهر شده وچه قوم ویا تمدنی سنگ بنای نخستین آن را گذاردهاند؛ اما در زمان عیلامیها، در حدودی که امروز به بوشهر معروف است، شهری بزرگ و با عظمت بنا شده که «لیان» نام گرفت؛ لیان در زمان عیلامیها جزء ...
بیشتر
پیشینه تاریخی تمدن بوشهر به چندین هزار سال قبل از میلاد میرسد. هنوز دقیقاً نمیتوان گفت که در چه زمانی بوشهردر عرصه تاریخ ظاهر شده وچه قوم ویا تمدنی سنگ بنای نخستین آن را گذاردهاند؛ اما در زمان عیلامیها، در حدودی که امروز به بوشهر معروف است، شهری بزرگ و با عظمت بنا شده که «لیان» نام گرفت؛ لیان در زمان عیلامیها جزء استان «شیریهوم» بوده که به عنوان بندری اقتصادی مورد توجه عیلامیها قرار میگیرد. یافتههای باستانشناسی مبین آن است که این بندر علاوه بر اهمیت اقتصادی به لحاظ سیاسی، مذهبی و فرهنگی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.کشف کتیبههای الهه مقدس «کی.ری.ری.شا» و همچنین، ساخت و تعمیر معابدی در لیان توسط برخی از پادشاهان عیلام در دوره میانه (1450-1120ق.م) شواهدی بر این موضوع میباشد. شکوفایی این بندر سرانجام، با حمله آشوریها و سقوط عیلام نو، به پایان رسید.در این مقاله ضمن بررسی اوضاع اقتصادی و فرهنگی و مذهبی بندر لیان در عصر عیلامیها، به شکوفایی فرهنگ و تمدن لیان در این دوره پرداخته خواهد شد.