نصرت خاتون علوی
چکیده
بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی سراوان در دورة قاجار و پهلوی یکی از مسائل مهم تاریخ معاصر ایران است که کمتر بدان پرداخته شده است. سراوان یکی از شهرهای جنوب شرقی ایران بود که در جریان رقابت کشورهای اروپایی بر سر کنترل و تسلط بر هندوستان، مورد توجه آنها قرار گرفت. اهمّیت سراوان در دورة معاصر بیش از همه به هنگام تعیین مرزهای بلوچستان نمایان ...
بیشتر
بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی سراوان در دورة قاجار و پهلوی یکی از مسائل مهم تاریخ معاصر ایران است که کمتر بدان پرداخته شده است. سراوان یکی از شهرهای جنوب شرقی ایران بود که در جریان رقابت کشورهای اروپایی بر سر کنترل و تسلط بر هندوستان، مورد توجه آنها قرار گرفت. اهمّیت سراوان در دورة معاصر بیش از همه به هنگام تعیین مرزهای بلوچستان نمایان شد؛ زیرا اختلاف بر سر مالکیت نواحی کوهک و اسپندک از موضوعاتی بود که مذاکرات مرزی ایران و انگلیس را با دشواری مواجه کرد. بعد از کودتای سوم اسفند 1299 و تشکیل ارتش منظم، دولت تا اندازهای متوجه بلوچستان شد. پس از برچیده شدن حکومتهای محلی به دست رضاشاه در بلوچستان، بهتدریج در سراوان پادگانهایی ایجاد و نظم و امنیت حاکم گردید.سؤال اساسی پژوهش این است که منطقة سراوان در رخدادهای سیاسی و اجتماعی، منازعات مرزی و مرزبندی ایران در دورة قاجار و پهلوی چه نقشی داشته است؟ یافتههایاین پژوهش نشان میدهد که موقعیت مرزی و جغرافیایی منطقۀ سراوان و همجواری با شبه قاره هند و ارتباطات سیاسی و اجتماعی با این منطقه برای دولت انگلیس اهمّیت بسیار داشته است، همچنین اهمّیت سراوان برای دولت قاجار و پهلوی، آن را به یکی از مهمترین مناطق کشور تبدیل کرده و باتوجه به قدرت حاکمان این منطقه و حضور در جریانات این دوره، مورد توجه حکومت مرکزی نیز قرار داشته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر متون کتابخانهای و اسنادی از آرشیو ملی، به ارزیابی تاریخ سراوان در عصر حکومت قاجار و پهلوی پرداخته است.
علی نادریان فر؛ سیدعلیرضا ابطحی؛ سهیلا ترابی فارسانی
چکیده
با روی کار آمدن رضاشاه و در پیش گرفتن سیاست تمرکز قدرت، تلاشهای زیادی برای استقرار قدرت حکومت مرکزی، در اقصی نقاطایران از جمله بلوچستان، انجام گرفت که با چالشهای متعددی از سوی قدرتهای محلی روبهرو گردید؛ یکی از این چالشها، طغیان دوستمحمدخان بارکزائی و جمعهخان اسماعیلزهی در سالهای 1307-1319ش بود. اینکه علّت اصلی شورش سرداران ...
بیشتر
با روی کار آمدن رضاشاه و در پیش گرفتن سیاست تمرکز قدرت، تلاشهای زیادی برای استقرار قدرت حکومت مرکزی، در اقصی نقاطایران از جمله بلوچستان، انجام گرفت که با چالشهای متعددی از سوی قدرتهای محلی روبهرو گردید؛ یکی از این چالشها، طغیان دوستمحمدخان بارکزائی و جمعهخان اسماعیلزهی در سالهای 1307-1319ش بود. اینکه علّت اصلی شورش سرداران بلوچ چه بود؟ و چگونه طغیان آنها سرکوب شد؟ سؤال اصلی این پژوهش است که کوشش میشود به روش تاریخی و شیوة توصیفی ـ تحلیلی، بر پایة اسناد طبقهبندیشده و آرشیوی سالهای 1307-1319ش بررسی و پژوهش شود. یافتههای تحقیق نشاندهندة آن است که شورش دوستمحمدخان بارکزائی و جمعهخان اسماعیلزهی، برخلاف حرکتهای دیگر این دوره در خوزستان، گیلان و آذربایجان شائبة تجزیهطلبی و استقلال نداشت و تلاشهای آنان، به علّت سلطة بیگانگان خصوصاً انگلستان، بدرفتاری نظامیان با مردم منطقه، کشف حجاب و گسترش اقتدار سیاسی و اقتصادی آنان بوده است. نگاهی دقیق به مندرجات اسناد مورد بررسی نشان میدهد که دلیل اصلی شکست حرکت خوانین بلوچ، عدم شناخت کافی آنها از دولتمردان انتهای دورة قاجار و ابتدای دورة پهلوی، بهویژه شخص رضاشاه، بوده است.
کورش صالحی؛ زینب بلوچینژاد
دوره 6، شماره دوم - پیاپی 12 - بهار و تابستان 97 ، فروردین 1397، ، صفحه 93-108
چکیده
صفویان تا روزگار شاهعباس اول نظارت مناسبی بر اوضاع ایالات دور دست مانند مکران (بلوچستان) نداشتند؛ از این رو آنان بعد از تسلط بر این نواحی، با واگذار کردن ادارة بخشی از بلوچستان به والی کرمان و قسمت دیگری از آن به ملوک سیستان، به صورت نیابتی به حکومت با واسطه در این مناطق پرداختند. تأثیرات منفی این روند که به طور نسبی بر نظارت غیرمستقیم ...
بیشتر
صفویان تا روزگار شاهعباس اول نظارت مناسبی بر اوضاع ایالات دور دست مانند مکران (بلوچستان) نداشتند؛ از این رو آنان بعد از تسلط بر این نواحی، با واگذار کردن ادارة بخشی از بلوچستان به والی کرمان و قسمت دیگری از آن به ملوک سیستان، به صورت نیابتی به حکومت با واسطه در این مناطق پرداختند. تأثیرات منفی این روند که به طور نسبی بر نظارت غیرمستقیم ایالات استوار بود، در کوتاه مدت هویدا نشد اما در بلند مدت و به گاه ضعف حکومت مرکزی، مشکلات فراوانی را برای صفویان و کانونی از نارضایتی محلی را در بلوچستان پدید آورد و به پیروزی غلجاییان در حمله به سوی پایتخت صفویان کمک بسیاری نمود. سؤال اساسی این پژوهش این است که مبنای شورش بلوچهای جنوب شرق ایران در دورة صفویه چه بود؟ فرض اصلی مقاله بر آن است که حملات متعدد حکام کرمان، سختگیریهای مذهبی و فشارهای مالیاتی سبب نارضایتی مردم از حکومت صفویه و در نهایت شورش آنها گشت؛ این شورشهازمینههای تضعیف حکومت صفویه در مرزهای شرقیو گسترش شورش محمود افغان را فراهم نمود. این مقاله که به روش توصیفی ـ تحلیلی به فراز و نشیب تحولات این ایالت در روزگار صفویه میپردازد، نشان میدهد که عوض شدن نقش اقوام مرزنشین از مرزبانی به عامل نفوذ و یاریرسان مهاجمان تا چه میزان به طرز حکومت، رفتار و نگرش ساختار دولت مرکزی صفوی بستگی داشته است.