مقصودعلی صادقی گندمانی؛ وحید کارگر جهرمی؛ فاطمه جان احمدی
چکیده
با اینکه پادشاه در رأس نظام سیاسی دورة قاجاریه قرار داشت؛ اما فاقد نیروی لازم برای تسلط بر گروههای قدرتمند شهری مانند خاندانهای محلی بود. مسئله پژوهش حاضر، چگونگی ارتباط حکومت قاجاریه در عصر ناصری با خاندانهای بانفوذ شیراز و همچنین تأثیر مناسبات بین حکومت با خاندانهای مذکور بر جامعهشهری شیراز بوده که با استفاده از روش ...
بیشتر
با اینکه پادشاه در رأس نظام سیاسی دورة قاجاریه قرار داشت؛ اما فاقد نیروی لازم برای تسلط بر گروههای قدرتمند شهری مانند خاندانهای محلی بود. مسئله پژوهش حاضر، چگونگی ارتباط حکومت قاجاریه در عصر ناصری با خاندانهای بانفوذ شیراز و همچنین تأثیر مناسبات بین حکومت با خاندانهای مذکور بر جامعهشهری شیراز بوده که با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و تکیه بر دادههای کتابخانهای مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافتههای پژوهش، قدرت طبقه حاکم از سوی خاندانهای بانفوذ شیراز مانند قوامالملک، مشیرالملک و خوانین قشقایی که معمولاً سمتهای مهم حکومتی دریافت میکردند، محدود میشد. تا آنجا که گاه قدرت یک خاندان مانند قوامالملک به حدی افزایش مییافت که به نوعی آن خاندان، حاکم واقعی شیراز محسوب میشد. البته خاندانهای مذکور رقیب یکدیگر نیز محسوب میشدند و همواره تلاش میکردند از طریق اتحاد با حکومت علیه خاندان رقیب اقدام کنند. حاکمان فارس نیز که معمولاً قادر به کسب رضایت همه خاندانها نبودند، به ناچار علیه یک خاندان با دیگر خاندانها متحد میشدند. به طوری که فرهاد میرزا معتمدالدوله تنها از طریق اتحاد با دیگر خاندانها، موفق به حذف خاندان مشیرالملک از نهاد قدرت در شیراز شد. نحوه مناسبات بین حکومت و خاندانها بر جامعهشهری شیراز نیز تأثیر داشت که از آن جمله میتوان به وضعیت نظم و امنیت، قیمت اجناس و بهویژه کا لاهای اساسی و همچنین میزان رضایت اقشار مختلف جامعه شهری شیراز اشاره کرد.