تاریخ های محلی ایران
عبداله صفرزائی؛ عظیم شه بخش
چکیده
ددر زمانهای گذشته، به منطقه وسیعی از جنوب شرق فلات ایران مکران گفته میشد. نخستین گزارشهای موجود درباره مکران که از آن تحت عنوان مکا یاد شده، به دوره هخامنشیان بازمیگردد. در اسناد برجای مانده از دوره ساسانیان، از این منطقه تحت عنوان مکوران یاد شده است. در دوره اسلامی در منابع متعدد تاریخی، جغرافیایی و غیره از مکران یاد شده است. ...
بیشتر
ددر زمانهای گذشته، به منطقه وسیعی از جنوب شرق فلات ایران مکران گفته میشد. نخستین گزارشهای موجود درباره مکران که از آن تحت عنوان مکا یاد شده، به دوره هخامنشیان بازمیگردد. در اسناد برجای مانده از دوره ساسانیان، از این منطقه تحت عنوان مکوران یاد شده است. در دوره اسلامی در منابع متعدد تاریخی، جغرافیایی و غیره از مکران یاد شده است. علیرغم اینکه در ارتباط با اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مکران در طول تاریخ گزارشهای کمی باقی مانده، اختلاف فاحش و آشکاری در گزارشهای موجود قابل مشاهده است. با ارزیابی دقیق گزارشهای موجود درخصوص مکران، چنین استنباط میشود که این گزارشها به دو دسته گزارشهای رسمی و غیر رسمی قابل تقسیم است. منظور از گزارشهای رسمی، گزارش فاتحان نظامی و کارگزاران حکومتی بوده که با اهداف خاصی اوضاع این منطقه را گزارش داده و گزارشهای آنان در منابع مکتوب تاریخی و جغرافیایی ثبت شده است. منظور از گزارشهای غیر رسمی، گزارشهای سایر جغرافینویسان، مورخان، سفرنامهنویسان و غیره است. هدف از این نوشتار واکاوی گزارشهای رسمی موجود در ارتباط با اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مکران در سدههای گذشته است. یافتههای این پژوهش نشانگر آن است که گزارشهای رسمی به علت دنبالکردن اهداف خاص خودشان، در نامساعد جلوهدادن اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مکران دچار اغراقگویی شدهاند. نوشته حاضر با استفاده از منابع کتابخانهای به روش مقایسهای با توصیف و تحلیل دادهها نگاشته شده است.
کورش صالحی؛ زینب بلوچینژاد
دوره 6، شماره دوم - پیاپی 12 - بهار و تابستان 97 ، فروردین 1397، ، صفحه 93-108
چکیده
صفویان تا روزگار شاهعباس اول نظارت مناسبی بر اوضاع ایالات دور دست مانند مکران (بلوچستان) نداشتند؛ از این رو آنان بعد از تسلط بر این نواحی، با واگذار کردن ادارة بخشی از بلوچستان به والی کرمان و قسمت دیگری از آن به ملوک سیستان، به صورت نیابتی به حکومت با واسطه در این مناطق پرداختند. تأثیرات منفی این روند که به طور نسبی بر نظارت غیرمستقیم ...
بیشتر
صفویان تا روزگار شاهعباس اول نظارت مناسبی بر اوضاع ایالات دور دست مانند مکران (بلوچستان) نداشتند؛ از این رو آنان بعد از تسلط بر این نواحی، با واگذار کردن ادارة بخشی از بلوچستان به والی کرمان و قسمت دیگری از آن به ملوک سیستان، به صورت نیابتی به حکومت با واسطه در این مناطق پرداختند. تأثیرات منفی این روند که به طور نسبی بر نظارت غیرمستقیم ایالات استوار بود، در کوتاه مدت هویدا نشد اما در بلند مدت و به گاه ضعف حکومت مرکزی، مشکلات فراوانی را برای صفویان و کانونی از نارضایتی محلی را در بلوچستان پدید آورد و به پیروزی غلجاییان در حمله به سوی پایتخت صفویان کمک بسیاری نمود. سؤال اساسی این پژوهش این است که مبنای شورش بلوچهای جنوب شرق ایران در دورة صفویه چه بود؟ فرض اصلی مقاله بر آن است که حملات متعدد حکام کرمان، سختگیریهای مذهبی و فشارهای مالیاتی سبب نارضایتی مردم از حکومت صفویه و در نهایت شورش آنها گشت؛ این شورشهازمینههای تضعیف حکومت صفویه در مرزهای شرقیو گسترش شورش محمود افغان را فراهم نمود. این مقاله که به روش توصیفی ـ تحلیلی به فراز و نشیب تحولات این ایالت در روزگار صفویه میپردازد، نشان میدهد که عوض شدن نقش اقوام مرزنشین از مرزبانی به عامل نفوذ و یاریرسان مهاجمان تا چه میزان به طرز حکومت، رفتار و نگرش ساختار دولت مرکزی صفوی بستگی داشته است.