ثریا کرنوکر*؛ ظریفه کاظمی
دوره 5، شماره اول-پیاپی9-پاییز و زمستان95 ، اسفند 1395، ، صفحه 125-138
چکیده
رضاشاه در شرایطی روی کار آمد که حکومت ایران دچار ضعف و بازیچة قدرتهای شمال و جنوب کشور، یعنی روسیه و انگلیس، بود. از طرفی ایلات در منطقة خود دارای قدرت و نفوذ بودند. رضاخان از همان زمان وزارت جنگ، با توجه به این مسائل، برای تشکیل حکومت مقتدر مرکزی تلاش میکرد و برای رسیدن به این هدف، باید قدرت ایلات را کاهش میداد. این مسئله با اجرای ...
بیشتر
رضاشاه در شرایطی روی کار آمد که حکومت ایران دچار ضعف و بازیچة قدرتهای شمال و جنوب کشور، یعنی روسیه و انگلیس، بود. از طرفی ایلات در منطقة خود دارای قدرت و نفوذ بودند. رضاخان از همان زمان وزارت جنگ، با توجه به این مسائل، برای تشکیل حکومت مقتدر مرکزی تلاش میکرد و برای رسیدن به این هدف، باید قدرت ایلات را کاهش میداد. این مسئله با اجرای فرمان خلع سلاح، سرکوب، ارعاب، تبعید و تخته قاپوی ایلات شورشی همراه بود؛ اما از آنجا که اطاعت از چنین فرامینی برای عشایر سخت مینمود، به مبارزات و شورشهایی علیه حکومت وقت پرداختند. از جمله این ایلات، ایل بیرانوند از ایلات لرستان بود که در آشوبهای علیه حکومت، در عصر قاجار و پهلوی، نقش مهمی داشت. رضاشاه برای دستیابی به اهدافش، زمان زیادی را به سرکوب ایل مذکور اختصاص داد و سرانجام آنها چارهای جز تسلیم شدن در برابر خواستههای حکومت نیافتند.
این پژوهش، با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی، قصد بررسی چگونگی سیاستهای ضد ایلی رضاشاه و مبارزات ایلات لرستان، بهویژه ایل بیرانوند، با مأموران حکومت وقت را دارد.