تاریخ های محلی ایران
فاطمه فریدی مجید
چکیده
این پژوهش به بررسی ماوراءالنهر، یکی از سرزمینهای اسلامی، در نقشههای اسلامی از قرن سوم تا سیزده هجری (نهم تا نوزده میلادی) میپردازد. نقشهها به عنوان یکی از اسناد معتبر و مهم برای درک نظام سیاسی و تقسیمات سرزمینها در دورههای تاریخی شناخته میشوند. مقاله حاضر به تحلیل موقعیت ماوراءالنهر در این نقشهها، گستره شهرها، عوارض طبیعی ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی ماوراءالنهر، یکی از سرزمینهای اسلامی، در نقشههای اسلامی از قرن سوم تا سیزده هجری (نهم تا نوزده میلادی) میپردازد. نقشهها به عنوان یکی از اسناد معتبر و مهم برای درک نظام سیاسی و تقسیمات سرزمینها در دورههای تاریخی شناخته میشوند. مقاله حاضر به تحلیل موقعیت ماوراءالنهر در این نقشهها، گستره شهرها، عوارض طبیعی و مفاهیم مرتبط با هدف شناسایی مکان ها و تعیین موقعیت صحیح آنها، و معرفی محتوای این اسناد مهم و نشان دادن سهم نقشه نگاران مسلمان و ایرانی در میراث علمی و جغرافیایی تمرکز دارد. محقق تلاش کرده است با بهرهگیری از روش پژوهش تاریخی و تحلیل مضمون چهارده نقشه خطی از مکاتب بلخی، هفت کشور یونانی و مکتب نجیب بکران موجود در مراکز آرشیوی، تطابقهایی بین جایابیهای نقشه نگاران و موقعیتهای کنونی آنها ارائه دهد. این بررسی به ویژه در شناسایی موقعیت برخی شهرها که به دلایل مختلف از بین رفته یا در مکانهای نادرستی جانمایی شدهاند، اهمیت دارد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که نقشهنگاران اسلامی پس از گذشت سده های نخستین، و به کمک بازدیدهای میدانی و اطلاعات روزآمد شده، جایابیهای دقیقتری از ماوراءالنهر ارایه کردهاند. از سویی فراوانی آبادی ها و شهرها در ماوراءالنهر نشان از رونق بالای این منطقه در دوره مورد نظر دارد. از این نظراین مقاله نه تنها به غنای دانش جغرافیای تاریخی میافزاید بلکه به پژوهشگران امکان میدهد تا درک عمیقتری از تحولات تاریخی و جغرافیایی سرزمین ماوراءالنهر داشته باشند و نقش آن را در دوران اسلامی بهتر بشناسند.
تاریخ های محلی ایران
فاطمه فریدی مجید
چکیده
گروس که بسیاری آن را با نام امیرنظام گروسی (دولتمرد دوره قاجار) میشناسند، براساس منابع در دسترس، منطقهای مشتمل بر 1700 تا 1800 کیلومترمربع و از اجزای اصلی ساختار تقسیمات کشوری غرب ایران از اوایل دورة صفوی تا اواسط دورة پهلوی بوده است. این منطقه گاه تحت حکومت کردستان و در بیشتر موارد با حاکمنشین مستقل اداره میشد. نوشتار حاضر با تکیه ...
بیشتر
گروس که بسیاری آن را با نام امیرنظام گروسی (دولتمرد دوره قاجار) میشناسند، براساس منابع در دسترس، منطقهای مشتمل بر 1700 تا 1800 کیلومترمربع و از اجزای اصلی ساختار تقسیمات کشوری غرب ایران از اوایل دورة صفوی تا اواسط دورة پهلوی بوده است. این منطقه گاه تحت حکومت کردستان و در بیشتر موارد با حاکمنشین مستقل اداره میشد. نوشتار حاضر با تکیه بر اسناد و مدارک رسمی و غیررسمی به روش تاریخی- استنادی، درصدد بیان موقعیت این منطقه با تاکید بر نام آن در ساختار تقسیمات کشوری ایران است. نتایج تحقیق نشان میدهد اطلاق رسمی نام گروس به این منطقه، کمی پیش از دورة صفوی تا اواسط دورة پهلوی متداول بوده و پس از آن اگرچه در حافظة فرهنگی باقی مانده اما در پیکرة جغرافیایی ایران با نام بیجار شناسایی شده است. نویسنده در این مقاله درصدد بیان مقاطع حضور، اطلاق و حذف رسمی این نام جغرافیایی در میان مکاتبات، مصوبات، اسناد و منابع رسمی و غیررسمی در ساختار تقسیمات کشوری ایران است. به نظر میرسد قدرت گرفتن ایل گروس در دورة صفوی و پس از آن موقعیت امیرنظام گروسی در دورة قاجار، در اطلاق نام گروس و ارتقای این منطقه و افول قدرت ایل، در تغییر نام آن نقش تعیینکنندهای داشته است.
تاریخ های محلی ایران
فاطمه فریدی مجید؛ جواد هروی؛ محمد بهرامزاده
چکیده
آنچه اولئاریوس را در تاریخ ایران پرآوازه کرده، سفرنامه و نقشه ایران از اوست که الهامبخش اروپاییان در ترسیمها و نگارشها درباره ایران در دههها و قرنهای بعد شده است. از اولئاریوس اما، یک نقشه منطقهای گیلان برجایمانده که حاکی از اهمیت این قسمت از ایران در دوره صفوی است. در شرایطی که در منابع عصر صفوی در اطلاق واژههایی ...
بیشتر
آنچه اولئاریوس را در تاریخ ایران پرآوازه کرده، سفرنامه و نقشه ایران از اوست که الهامبخش اروپاییان در ترسیمها و نگارشها درباره ایران در دههها و قرنهای بعد شده است. از اولئاریوس اما، یک نقشه منطقهای گیلان برجایمانده که حاکی از اهمیت این قسمت از ایران در دوره صفوی است. در شرایطی که در منابع عصر صفوی در اطلاق واژههایی چون ایالت و ولایت بر مناطق ایران ابهام وجود دارد، ایالت گیلان برای نخستین بار با دقت بالایی ترسیم شده است. آنچه بر ارزش نقشۀ او افزوده مشاهدات شخصی و تحقیق میدانی وی از آگاهان محلی در گذر از گیلان بوده که سندیت نقشۀ گیلان را بهعنوان اسناد معتبر شناخت جغرافیای تاریخی این منطقه در قرن هفدهم میلادی دوچندان کرده است. نقشة سال 1656م الئاریوس، قدیمیترین و شاید نخستین نقشة مستقل منطقهای گیلان در کارتوگرافی نوین اروپا است که به تصحیح دادههای پیش از خود پرداخته است. از دوره صفوی نقشهای برجای نمانده و لاجرم مفاهیم نقشه با مهمترین و شاید تنها منبع جغرافیایی عصر صفوی یعنی کتاب مختصر مفید تطابق داده دادهشده تا وجوه تمایز نگاه از درون و بیرون به یک نطقه جغرافیایی مشخص گردد. تطابق این اطلاعات با جغرافیای گیلان در کنار نام شناسی این منطقه از اهداف پژوهش به یاری روش تحقیق تاریخی و جستجوی کتابخانهای است. یافتهها نشان میدهد اطلاعات درجشده در نقشه اولئاریوس ازنظر کمیت و درج جزییات به میزان قابلتوجهی بیشتر از متن جغرافیایی مختصر مفید است.