ORIGINAL_ARTICLE
نقش اقتصادی و مواصلاتیِ دهانة اروندروددر روابط
حکومتهای محلیِ منطقه با خلافت عباسی
چکیده دهانه اروندرود آبراه سوق الجیشیِ مهمی بود که خلیجفارس را به بین النهرین متصل میکرد. گذشته از حکومتهای محلی باستانی خاراکس و خاراسن، در دورۀ اسلامی نیز حکومتهای محلی و نهضتهایی از قبیل زنگیان، قرامطه و بریدیان در این منطقه به قدرت رسیدند. با آنکه به نظر نمیرسد که از نظر تعداد لشکریان قدرت نظامیِ چندانی داشتهاند، اما توانستند تأثیرات عمیقی بر اوضاعِ خلافت عباسی بنهند. این مقاله درپی آن است که به این پرسش پاسخ گوید که نقش اقتصادی و مواصلاتی دهانۀ اروند در تاریخ حکومتهای محلی راسِ خلیجفارس در عهد خلافتچه بوده است؟ فرضیه حاکی از آن است که موقعیت مواصلاتی و اقتصادی دهانه اروند نقش اصلی را در سرنوشت حکومتهای محلی و مناسبات آنها با خلافت داشته است
https://localhistories.journals.pnu.ac.ir/article_418_cf0e268f595e8ec6c7de7449869d8864.pdf
2012-11-19
5
17
کلیدواژه: اروندرود
زنگیان
قرامطه
بریدیان
خلافت عباسی
خشاب
ORIGINAL_ARTICLE
روابط خاندان اوربلیان (دولت سیونیک)
با امرای مغول و حکومت ایلخانان
چکیده
یکی از مناطقی که مغولان در حملات خود، دستیابی و تسلط بر آن را مورد توجه قرار دادند، ارمنستان بود. در این دوره، نقاط مختلف این سرزمین تحت حکومت لردهایی قرار داشت که از خاندانهای برجسته و بسیار مشهور ارمنستان بودند. یکی از این خاندانها، خاندان اوربلیان بود که از قدرت چشمگیری برخوردار بودند و بر منطقه سیونیک حکومت میکردند. حکومت آنها در تاریخ به نام دولت سیونیک مشهور است. به دنبال نخستین حملات مغولان به متصرفات خاندان اوربلیان، این منطقه به تابعیت آنان درآمد و سپس با تأسیس دولت ایلخانان، این خاندان نیز مانند دیگر لردهای ارمنستان به تابعیت ایلخانان گردن نهاد. یافتهها نشان میدهد که اوضاع مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و به خصوص سیاسی دولت سیونیک، در دورۀ امرای مغول و حکومت ایلخانان، به طور مستقیم مناسبات این خاندان با حاکمان مغول تأثیر گرفت و دولت سیونیک به طور جدی در حفظ قدرت و بقای حکومت خود، در رقابت با دیگر خاندانهای لرد حکومتگر ارمنستان، به برقراری مناسبت حسنه با حاکمان مغول و جلب رضایت آنها وابسته بودند. از طرف دیگر، امرای مغول و ایلخانان نیز برای تحکیم و تداوم حکومت خود بر ارمنستان و حتی دیگر مناطق قفقاز جنوبی به این خاندانها احتیاج داشتند. به گونهای که در صورت لزوم میتوانستند از لردهای تابع، از جمله خاندان اوربلیان، برای پیشبرد اهداف خود در منطقه سود جویند.
https://localhistories.journals.pnu.ac.ir/article_419_018a2bfb1b7b20e3df146d6b2ba5b71a.pdf
2013-01-05
18
33
کلیدواژه: اوربلیان
خاندان
دولت سیونیک
مغولان
ایلخانان
ارمنستان
ORIGINAL_ARTICLE
خاندان بنوالیاس در کرمانو مناسبات آنها با سامانیان و
آل بویه (357-317ق)
چکیده
ابوعلی محمد، فرزند الیاس (و از نوادگان احمدبناسدبن سامان)از جمله فرماندهان امیر نصردوم سامانی بود که توانست در اوایل قرن چهارم هجری قمری با استفاده از خلاء قدرتی که در نواحی جنوب شرقی ایران ایجاد شده بود، علم طغیان برافرازد. وی به سال (317ق) وارد کرمان شد و حکومتی بهنام آلالیاس یا بنوالیاس تأسیس کرد. حکومتی که تا سال (357ق)تداوم یافت. در این زمان بهدلیل حضور دو قدرت آلبویه و سامانیان، بنیالیاس در طول مدت فرمانرواییشان با این دو حکومت درگیر بودند تا اینکه سرانجام کرمان ضمیمه حکومت آل بویه گردید. نوشتار حاضر بر آن است تا در حد توان دو مسئله اساسی را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد: نخست بررسی زمینههای قدرتگیری خاندان بنیالیاس در ایالت کرمان و سپس بیان چگونگی روابط این حکومت محلی با دو حکومت قدرتمند آل بویه و سامانیان.
https://localhistories.journals.pnu.ac.ir/article_420_6ec11dbb4b8b98073d593b5385f06147.pdf
2013-01-04
34
44
کلیدواژه:آل الیاس
بنوالیاس
کرمان
سامانیان
آل¬بویه
ORIGINAL_ARTICLE
جایگاه جزیره کیش در تجارت دریایی عصر ملوک محلی بنی قیصر
چکیده
جزیره کیش، با حاکمیت ملوک محلی بنی قیصر، مرکز بازرگانی خلیجفارس در قرون 7 و 8 هجری محسوب میگشت و تحولات آن همواره بر مناطق پیرامونی و ماورای منطقهای تأثیرگذار بود. هدف از این نوشتار بررسی دگرگونیهای اقتصادی کیش و جایگاه ممتاز آن در بازرگانی دریایی امرای بنی قیصر وپس از انحطاط آنهاست. استحکام بنیه اقتصادی سبب گردید تا پس از فروپاشی حکومت امرای بنی قیصر و قدرتگیری و توسعه نفوذ سیاسی و نظامی اتابکان فارس و گسترش توانمندی دولت نوظهور هرمز، جزیره کیش دچار رکود و فترت نگردد. بر این اساس جزیرۀ کیش اهمیت اقتصادی خود را که در دوران حکومت ملوک بنی قیصر کسب نموده بود، پس از فروپاشی آنان و ظهور امیران قدرتمند هرمز نیز حفظ نموده و تأثیرگذاری آن بر فعل و انفعالات تجاری ایران داخلی، سرحدات شمالی و جنوبی خلیجفارس و سرزمینهای دور دست استمرار یافته است.
https://localhistories.journals.pnu.ac.ir/article_421_5fa947f3d7accc1699065aa58ab69f86.pdf
2013-01-01
45
65
ORIGINAL_ARTICLE
علل بنیانگذاری سلسلۀ محلّی آل مازه در بخارا
چکیده
در سال 482 ق، قراخانیان (آل افراسیاب) که از سال 395 ق، بر ماوراءالنهر (فرارود) حکومت داشتند، ناگزیر به اطاعت از سلطان ملکشاه سلجوقی (حک: 485-465ق) شدند. هنگامی که سلطان سنجر سلجوقی (حک: 552-511ق) امارت خراسان را برعهده داشت (حک:511-490ق) نخست، حکومت سمرقند را به خواهرزادهاش محمد ارسلان خان ـ که پدرش از دودمان قراخانی بود ـ واگذار کرد و چندی بعد منصب قاضی القضاتی و عالیترین مقام مذهبی را همراه با ریاست شهر (صدر) بخارا، به برادر همسر خود که روحانی برجستهای به نام عبدالعزیز بن عمر بن مازه بود، بخشید. از آنجا که مناصب یاد شده در خاندان عبدالعزیز بن عمر بن مازه موروثی شد، سلسله محلّی آل مازه (آلبرهان) در بخارا تأسیس گردید که تا اواخر حکومت خوارزمشاهیان (617-490ق) پایدار بود. در این پژوهش، بر اساس منابع و تحقیقات معتبر تاریخی، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، پس از نگاهی گذرا به سلسله قراخانی ومناسبات آنان با سلجوقیان، نخست علل بنیانگذاری سلسله آل مازه و سپس اهداف سنجر بن ملکشاه از آن اقدام مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان، بر اساس دادههای ارائه شده در چارچوب مقاله، با توجه به فراز و نشیبهای چشمگیر در روابط سلجوقیان و قراخانیان، در یک نتیجهگیری کلی، وضعیت آلمازه در مناسبات دو حکومت یاد شده، آشکار گردیده است.
https://localhistories.journals.pnu.ac.ir/article_422_7364b095106ecfebd5215c20b65bcbee.pdf
2013-01-05
66
75
کلیدواژه: آل مازه
سلجوقیان
قراخانیان
سلطان سنجر
بخارا
ORIGINAL_ARTICLE
بلوچهای ایرانی در شرق آفریقا
چکیده
یکی از شاخصههای مهم اجتماعی ایران که همواره موجبات بالندگی و رشد میهن ما را در اعصار مختلف فراهم آورده، مهاجرت اقوام مختلف ایرانی به دیگر مناطق جهان است.این مهاجرتها همواره از عوامل مهم گسترش فرهنگ ایران در فراسوی مرزها و معرفی جلوههای فرهنگی تمدنی ایران زمین به دیگر ملل جهان بوده و در بسیاری از موارد نیز نتایج درخشانی بهدنبال داشته است.مهاجرت بلوچهای ایرانی به منطقه شرق آفریقا و ارتباطات صمیمانه آنها با بومیان این سرزمین طی حدود سیصد و اندی سال گذشته، که بهطور سازمان یافته و هدفمند صورت گرفته، یکی از این نمونهها بهشمار میرود که هرچند چندان مورد توجه محققان داخلی قرار نگرفته ولی دربرگیرنده نتایج مهمی بوده است.
در این مقاله نویسنده با دستمایه قرار دادن دلایل مهاجرت و چگونگی استقرار مردمانی از بلوچستان ایران به سرزمین شرق آفریقا تلاش کرده است تصویری کلی از وضعیت گذشته و حال آنان در کشورهای کنونی تانزانیا ، کنیا و اوگاندا ترسیم کرده و نقش آنان در توسعه بخشهایی از فرهنگ و تمدن ایرانی در این کشورها را تا حد امکان مورد بررسی قرار دهد.
سؤال اصلی پژوهش دلایل مهاجرت و چگونگی استقرار بلوچهای ایرانی در منطقه شرق افریقا و فرضیه اصلی نیز چگونگی ارتباط دوستانه بلوچهای ایرانی با بومیان کشورهای شرق آفریقا و مقبولیت عمومی از سوی مردم این کشورهاست. چارچوب مقاله بر مبنای نقش تأثیرگذار ایرانیان مهاجر به مناطق مختلف جهان در گسترش فرهنگ و تمدن ایران است و نتایج سیاسی و فرهنگی حاصل از استقرار بلوچهای ایرانی در کشورهای امروزین کنیا، اوگاندا و تانزانیا متغیرهای مستقل پژوهش قلمداد میشوند. در این مقاله با بهرهگیری از روش تحلیل و توصیف (و تا حدودی مطالعات میدانی)تلاش شده است عوامل اصلی کنشگر بر فرآیند مهاجرت و استقرار بلوچهای ایرانی در شرق آفریقا مورد بررسی قرار گیرند.پرداختن به موضوع حضور اقلیت بزرگی از ایرانیان در کشورهایی همچون تانزانیا، کنیا و اوگاندا که با گذشت چند سده همچنان به سنتهای ایرانی خود پایبند مانده و با غفلت اندیشمندان داخلی مواجه گشتهاند نیز نوآوری این مقاله محسوب میگردد.
https://localhistories.journals.pnu.ac.ir/article_423_3cf7924c463c00f394fcac59e0207d3b.pdf
2013-01-05
76
85
کلیدواژه: بلوچ
شرق آفریقا
ایران
زنگبار
مومباسا
ORIGINAL_ARTICLE
تحولاتزمینداری ومالکیتدر سیستان دوره پهلوی اول
چکیده
در سیستان «زمین» همواره عامل اصلی بسیاری از حوادث و تحولات تاریخی بوده است؛ بهطوریکه در طول قرنها باعث پدید آمدن یک نظام زمینداری کهن، منسجم، مستدام و منطبق بر شرایط محیطی،اجتماعی و اقتصادی شده است. این روند تا دوره ناصرالدین شاه قاجار ادامه یافت. در اوایل دوره ناصری،اراضی سیستان خالصه اعلام شد و به صورت استیجاری در اختیار سرداران و خوانین (مستأجران خاص) قرار گرفت. با این تحول سایر انواع مالکیتها در سیستان از بین رفت. این شیوه تا سال 1311ش ادامه یافت؛ اما در این سال، به دستور دولت، تحولاتی در این شیوه بهوجود آمد و و اراضی سیستان به صورت سهام اجارهای به عموم اهالی سیستان واگذار شد. (مستأجران عام) این شیوه مستأجری از سال 1311تا 1316ش به مدت پنج سال بر نظام ارضی منطقه حاکم بود. در این سال هیئت وزیران قانون فروش اراضی سیستان را به تصویب رساند؛ اما این اقدام نیز مشکلات ارضی و اختلافات منطقهای را پایان نداد و پیامدهایی بهدنبال داشت. این تکاپوها با تلاشهای دولت برای کاهش قدرت سرداران زمیندار مصادف بود. بهطورکلی میتوان تحولات مالکیتی سیستان در دوره پهلوی اول را به سه دوره مستأجری، مدیری و خصوصی تقسیم کرد.
این مقاله بهدنبال یافتن پاسخی برای این سؤالات است: چرا پهلوی اول به تقسیم اراضی سیستان دست زد؟ پیشینه و زمینههای این کار چه بوده است؟ پیامدهای انجام آن در سیستان چیست و نقش زمینداران سیستان در تحولات این دوره چگونه ارزیابی میشود؟
https://localhistories.journals.pnu.ac.ir/article_424_ca0ff8de9d043f5e0accb5f1326bb849.pdf
2013-01-05
86
105
کلیدواژه: سیستان
زمین
رضاشاه
سرداران
تقسیم اراضی
ORIGINAL_ARTICLE
شورشهای شرفالدین حاجیبیگ و بایندربیگ در اصفهان، دردورة سلطان یعقوب آققویونلو
چکیده
سلطان یعقوب آققویونلو، در اوایل حکومت خود با برخی مشکلات داخلی و خارجی مواجه بود. اساسیترین مشکلات داخلی او، شورشهایی بود که در مناطق مختلف قلمرو تحت فرمانش، از جمله در اصفهان، روی داد. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که علل و عوامل بروز این شورشها، آن هم در اصفهان، که یکی از شهرهای بزرگ و مهم حوزة حکمروایی یعقوب محسوب میشد، چه بود؟ و سرانجام این شورشها چه شد؟ دیگر اینکه، یعقوب چه موضعی را در قبال این شورشها اتخاذ کرد، و چگونه توانست بر این شورشها فائق آید و آرامش و ثبات و امنیت را دوباره به اصفهان و نواحی اطراف آن بازگرداند؟
دستاورد این تحقیق که حاصل استفاده از منابع و مآخذ تاریخی است، این است که اختلافات و کشمکشهای میان پسران حسنبیگ، در دورة کوتاه پس از درگذشت وی، و ضعف حکومت مرکزی، سبب شد تا برخی از امرا و حکمرانان مناطق مختلف تحت فرمان آققویونلوها از فرصت استفاده کرده و هر کدام در صدد کسب قدرت و توسعة نواحی تحت فرمان خود برآیند. با توجه به اهمیت اصفهان، مخالفان سیاسی یعقوب سعی داشتند تا نخست با تصرف این شهر، شورش خود بر ضد حکومت وقت را آشکار کرده و سپس بر دیگر نواحی دست یابند. اگرچه مقابله با این شورشها بخش عمدهای از وقت و انرژی یعقوب را به خود اختصاص داد، اما او سرانجام موفق شد با مشی سیاسی خاص خود، که ترکیبی از نرمش و قاطعیت بود، این شورشها را سرکوب کند.
https://localhistories.journals.pnu.ac.ir/article_425_79dc146d659de14c0ac65ef99b5506f8.pdf
2013-01-05
106
114
کلیدواژه: آققویونلو
یعقوب
اصفهان
عراق عجم
حاجیبیگ
بایندربیگ