تاریخ های محلی ایران
مجتبی سلطانی احمدی؛ ایرج سوری؛ مصطفی گوهری فخرآباد
چکیده
در حوزهی تاریخنگاری لرستان دورهی پهلوی، تاکنون پژوهشی برای تعیین حوزههای موضوعی و روششناسی صورت نپذیرفته است. هدف از این پژوهش بررسی و آسیبشناسی آثار به جا مانده دربارهی تاریخ لرستان دورهی پهلوی (1320- 1357) و نقد سبکهای نگارشی رایج آن زمان از جهت روش و محتوا است. ویژگی عمومی تاریخنگاری موجود، بررسی شخصیتها، نهادها ...
بیشتر
در حوزهی تاریخنگاری لرستان دورهی پهلوی، تاکنون پژوهشی برای تعیین حوزههای موضوعی و روششناسی صورت نپذیرفته است. هدف از این پژوهش بررسی و آسیبشناسی آثار به جا مانده دربارهی تاریخ لرستان دورهی پهلوی (1320- 1357) و نقد سبکهای نگارشی رایج آن زمان از جهت روش و محتوا است. ویژگی عمومی تاریخنگاری موجود، بررسی شخصیتها، نهادها و سازمانها است که بیشتر تاریخ سیاسی را پوشش میدهد و کمتر به تاریخ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و هنری میپردازد. لذا نقد و ارزیابی علمی این آثار به منظور تولیدات علمی مطلوب و ارتقا پژوهشهای حوزهی تاریخ محلی لرستان حایز اهمیت است. یافتههای پژوهش حاکی از این است که سه گونهی اصلی تاریخنگاری قابل شناسایی است: تاریخنگاری شخصیتمحور یا تکنگاری، تاریخنگاری رسمی با محتوای آثار و تألیفات (کتب) و تاریخنگاری شفاهی. در این آثار از تاریخ اجتماعی مردم لرستان ازجمله عرایض مردمی به نمایندگان مجلس که منبع نیکویی در این باره هستند، غفلت شده است. مشکل دیگر در عرصهی تاریخنگاری این دوره، پراکندگی دادهها و منابع اطلاعاتی است. نبود پایگاه اسنادی مستقل خاص استان، دسترسی به دادههای کافی برای تولیدات علمی را با مشکلات بیشماری روبرو کرده است.
تاریخ های محلی ایران
محمدعلی نعمتی؛ فضلاله فولادی
چکیده
تشکیلات اداری ایران در عصر پهلوی اول، بهگونهای اساسی متحوّل گشت. رضاشاه با الگو قرار دادن غرب و بهکمک برخی روشنفکران سرخورده از مشروطه، برای ایجاد دولتی مدرن و تمرکزگرا، سعی در تأسیس دوایر مختلف دولتی بهسبک نوین داشت. لرستان نیز بهدلیل اهمیت راهبردی آن بهطور ویژهای در کانون توجهات حکومت وی قرار گرفت. اوضاع لرستان در هنگام ...
بیشتر
تشکیلات اداری ایران در عصر پهلوی اول، بهگونهای اساسی متحوّل گشت. رضاشاه با الگو قرار دادن غرب و بهکمک برخی روشنفکران سرخورده از مشروطه، برای ایجاد دولتی مدرن و تمرکزگرا، سعی در تأسیس دوایر مختلف دولتی بهسبک نوین داشت. لرستان نیز بهدلیل اهمیت راهبردی آن بهطور ویژهای در کانون توجهات حکومت وی قرار گرفت. اوضاع لرستان در هنگام برآمدن پهلوی اول بسیار آشفته بود و تقریباً بهصورت کاملاً سنتی و ایلیاتی اداره میشد و اوامر حکومت مرکزی در این منطقه نفوذی نداشت. اقدامات دولت مرکزی برای ایجاد دوایر دولتی از ورود قوای نظامی در سال 1302ش. تا پایان حکومت رضاشاه بهطول انجامید. این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال است که ایجاد دوایر دولتی نوین در لرستان دوره رضاشاه چگونه انجام شد؟ این پژوهش با رجوع به منابع کتابخانهای، روزنامهها، اسناد و با رویکردی توصیفی و تحلیلی تنظیم شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در گام نخست دولت مرکزی بهصورت تدریجی و با استفاده نیرویهای نظامی به اسکان اجباری ایلات و عشایر پرداخته و با اصلاحاتی چون تقسیم اراضی و ایجاد راه، زمینه را برای ایجاد ادارات مختلف دولتی مهیا سازد و سپس در گام دوم و با تکیه بر درایت حاکمان غیرنظامی، اداراتی مانند: شهرداری، دادگستری، طرق و شوارع، ثبت اسناد و سایر ادارات را ایجاد کند.
محسن رحمتی
چکیده
با ضعف سلجوقیان در نیمه دوم سده ششم هجری/ دوازدهم میلادی، سلسلههای اتابکی متعددی در گوشه و کنار کشور سر برآوردند که یکی از این سلسلهها از سوی بزرگان ایل افشار، در منطقه خوزستان و لرستان شکل گرفت. یکی از رؤسای ایل افشار بهنام اتابک شومله که به دربار سلجوقی راه یافته بود، با استفاده از آشفتگیهای سیاسی پس از درگذشت سلطان مسعود ...
بیشتر
با ضعف سلجوقیان در نیمه دوم سده ششم هجری/ دوازدهم میلادی، سلسلههای اتابکی متعددی در گوشه و کنار کشور سر برآوردند که یکی از این سلسلهها از سوی بزرگان ایل افشار، در منطقه خوزستان و لرستان شکل گرفت. یکی از رؤسای ایل افشار بهنام اتابک شومله که به دربار سلجوقی راه یافته بود، با استفاده از آشفتگیهای سیاسی پس از درگذشت سلطان مسعود سلجوقی در 547ق، به خوزستان رفت و با تحت حمایت گرفتن برخی از شاهزادگان سلجوقی، حکومت اتابکی دیگری بنیان گذاشت که با انتساب به نام او، میتوان آن را سلسله بنیشومله نامید. در این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی، چگونگی تأسیس، مشروعیتیابی، تثبیت و در نهایت زوال این سلسلة کمتر شناختهشده بررسی شده است. یافته پژوهش نشان میدهد که ضعف قدرت سلجوقیان و مساعد بودن حوزة فعالیت نهاد اتابکی در عرصة سیاسی، بستر مناسب را برای حضور افشارها در منازعات قدرت فراهم آورد. حکمرانان این سلسله کوشیدند تا از طریق برقراری مناسبات دوستانه یا ستیزهجویانه با قدرتهای موجود دربار سلجوقی، نظام خلافت عباسی و اتابکان آذربایجان و فارس، و استقرار امنیت اجتماعی در قلمرو، مشروعیت لازم برای تثبیت و تداوم قدرت خویش کسب کنند. با این وجود، کشمکشهای بیحاصل با حکومتهای همجوار و سستی جانشینان شومله و پارهای عوامل اقتصادی و اجتماعی موجب زوال این سلسله شد.
جهانگیر خسروی شکیب؛ سهیلا ترابی فارسانی؛ علیرضا ابطحی
چکیده
نهاد آموزش رسمی دارای ظرفیت بالایی جهت گسترش و تثبیت ایدئولوژی حاکم بر جامعه است. در این راستا حکومت پهلوی از اهمّیت، جایگاه و ظرفیت های آموزش و پرورش در راستای دیدگاه های کلی خود و در جهت پیشبرد اهداف حکومت بهره گرفته است. انتخاب نام مدارس با عناوین همسو با ارزشهای حکومت مثالی از ظرفیت های استفاده شده در آموزش و پرورش دوره پهلوی، ...
بیشتر
نهاد آموزش رسمی دارای ظرفیت بالایی جهت گسترش و تثبیت ایدئولوژی حاکم بر جامعه است. در این راستا حکومت پهلوی از اهمّیت، جایگاه و ظرفیت های آموزش و پرورش در راستای دیدگاه های کلی خود و در جهت پیشبرد اهداف حکومت بهره گرفته است. انتخاب نام مدارس با عناوین همسو با ارزشهای حکومت مثالی از ظرفیت های استفاده شده در آموزش و پرورش دوره پهلوی، به منظور القاء و تثبیت ارزشها است؛ بنابراین انتخاب نام مدارس ارتباط مستقیمی با دیدگاه های حاکم داشته است. هدف این پژوهش بررسی اسامی انتخاب شده برای مدارس شهرها و بخش های استان لرستان در دوره پهلوی است. در این مقاله تلاش شده است تا به روش توصیفی تحلیلی و بر اساس اسناد و مدارک آرشیوی و همچنین با استفاده از نمودار و جداول به این سؤالات پاسخ داده شود: برای مدارس لرستان در دوره پهلوی اول و دوم بیشتر از چه عناوینی استفاده شده است؟ عوامل مؤثر در انتخاب نام مدارس لرستان چه بوده است؟ چه ارتباطی میان دیدگاه های حکومت پهلوی و نام مدارس استان وجود دارد؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه های کلی حکومت پهلوی با مؤلفه های ایدئولوژیکی همچون ملی گرایی، تأکید بر زبان فارسی، باستان گرایی و تمرکز گرایی، از طریق مسؤلین دولتی و نمایندگی ها و ادارات آموزش و پرورش در بخش ها و شهرستان های لرستان در انتخاب نام مدارس استان تأثیر مستقیم داشته است و نوع اسامی انتخابی مدارس در دورة پهلوی اول نسبت به دورة دوم، متأثر از حوادث تاریخی و جابهجایی قدرت، تفاوت های اساسی دارد.
روح الله بهرامی؛ شهاب شهیدانی
چکیده
در عصر ناصرالدین شاه قاجار، بهرهبرداری از الگوهای فنی و تکنولوژیک نوین غرب مورد توجه شخص شاه و کارگزاران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران واقع گردید. یکی از این ابزارهای نوین، تلگراف و تأسیس تلگرافخانهها بود که به شکلگیری نوع جدیدی از اسناد تاریخی، یعنی اسناد تلگرافی، منجر شد که شامل ثبت و ضبط گزارشهای محلی با اشکال جدید ...
بیشتر
در عصر ناصرالدین شاه قاجار، بهرهبرداری از الگوهای فنی و تکنولوژیک نوین غرب مورد توجه شخص شاه و کارگزاران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران واقع گردید. یکی از این ابزارهای نوین، تلگراف و تأسیس تلگرافخانهها بود که به شکلگیری نوع جدیدی از اسناد تاریخی، یعنی اسناد تلگرافی، منجر شد که شامل ثبت و ضبط گزارشهای محلی با اشکال جدید و شیوة ارتباطات نوین بود و فصل جدیدی را در روند مطالعات تاریخ معاصر، بهویژه تاریخ محلی، گشود. پژوهش حاضر با تکیه بر متون، اسناد تاریخی و نسخ خطی با روش توصیفی ـ تحلیلی، بهدنبال پاسخ به این مسائل است که فرآیند تأسیس و توسعه تلگرافخانهها در لرستان عهد ناصری چگونه بوده است؟ و تأسیس و توسعه خطوط تلگراف چه تاثیر در روند سیاست تمرکز گرایی عهد ناصری گذاشت؟ یافتههای پژوهش نشان داده است که لرستان با طبیعتی کوهستانی و ساکنانی ایلیاتی از ناآرامترین ولایات ایران تا عهد ناصری بوده است که نفوذ قدرت مرکزی در آن بسیار ناپایدار بود. در عین حال لرستان، از مناطق استراتژیک در مسیر خوزستان به تهران و حلقه ارتباط مهمی، میان مناطق و نواحی غرب ایران به شمار میآمد. با این شرایط، توسعه خطوط تلگراف تحوّلی مهم در دسترسی قدرت مرکزی به منطقه و تامین امنیت آن در عهد ناصری ایجاد نمود. همچنین تلگراف در شکلگیری و تولید آگاهی و اسناد تاریخی در جامعه شفاهی و عشایری لرستان منابع و اسناد مهمی را پدید آورد که بسیار حائز اهمیت میباشد.
منصور رهنورد؛ محمّدامیر شیخ نوری؛ نظامعلی دهنوی
چکیده
والیان لرستان و طوایف تحت تابعیت آنها رابطهای عمدتاً ستیزهجویانه با فرمانروایان زندیه داشتند. اسماعیلخان فیلی، قدرتمندترین والی لرستان در دورة مذکور، بهشدت با قدرتگیری کریم خان زند مخالف بود و در تمام دورة حکومت خود جنگهای زیادی را با خان زند انجام داد. در دورة پیش و پس از به قدرت رسیدن کریمخان، بسیاری از ایلات ...
بیشتر
والیان لرستان و طوایف تحت تابعیت آنها رابطهای عمدتاً ستیزهجویانه با فرمانروایان زندیه داشتند. اسماعیلخان فیلی، قدرتمندترین والی لرستان در دورة مذکور، بهشدت با قدرتگیری کریم خان زند مخالف بود و در تمام دورة حکومت خود جنگهای زیادی را با خان زند انجام داد. در دورة پیش و پس از به قدرت رسیدن کریمخان، بسیاری از ایلات لرستان از حکمران خود، اسماعیلخان، تبعیت کردند و در حمایت از وی، با کریمخان وارد جنگ شدند. پس از کنارهگیری اسماعیلخان از قدرت و در دورة جانشینی پسرانش، محمّدخان و اسدخان، روابط این حکام و ایلات تحت تابعیت آنها با جانشینان کریمخان تا حدودی بهبود یافت و دورة کشمکش آنان به دورهای از روابط حسنه و آشتیجویانه تبدیل شد. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی رابطه حکام فیلی لرستان با فرمانروایان زندیه است که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داده است که وجه غالب رابطه والیان فیلی لرستان با کریمخان زند رابطهای نظامی و توأم با کشمکش و درگیری بود و منازعه بر سر کسب قدرت در خلأ ناشی از مرگ نادرشاه در شکلیابی این رابطه مؤثر بوده است. هرچند ناکامی اسماعیلخان فیلی در برابر کریمخان موجب شد که این رابطه به دورهای مسالمتآمیز در اواخر زندیه، اما کوتاه، تغییر یابد.
ثریا کرنوکر*؛ ظریفه کاظمی
دوره 5، شماره اول-پیاپی9-پاییز و زمستان95 ، اسفند 1395، ، صفحه 125-138
چکیده
رضاشاه در شرایطی روی کار آمد که حکومت ایران دچار ضعف و بازیچة قدرتهای شمال و جنوب کشور، یعنی روسیه و انگلیس، بود. از طرفی ایلات در منطقة خود دارای قدرت و نفوذ بودند. رضاخان از همان زمان وزارت جنگ، با توجه به این مسائل، برای تشکیل حکومت مقتدر مرکزی تلاش میکرد و برای رسیدن به این هدف، باید قدرت ایلات را کاهش میداد. این مسئله با اجرای ...
بیشتر
رضاشاه در شرایطی روی کار آمد که حکومت ایران دچار ضعف و بازیچة قدرتهای شمال و جنوب کشور، یعنی روسیه و انگلیس، بود. از طرفی ایلات در منطقة خود دارای قدرت و نفوذ بودند. رضاخان از همان زمان وزارت جنگ، با توجه به این مسائل، برای تشکیل حکومت مقتدر مرکزی تلاش میکرد و برای رسیدن به این هدف، باید قدرت ایلات را کاهش میداد. این مسئله با اجرای فرمان خلع سلاح، سرکوب، ارعاب، تبعید و تخته قاپوی ایلات شورشی همراه بود؛ اما از آنجا که اطاعت از چنین فرامینی برای عشایر سخت مینمود، به مبارزات و شورشهایی علیه حکومت وقت پرداختند. از جمله این ایلات، ایل بیرانوند از ایلات لرستان بود که در آشوبهای علیه حکومت، در عصر قاجار و پهلوی، نقش مهمی داشت. رضاشاه برای دستیابی به اهدافش، زمان زیادی را به سرکوب ایل مذکور اختصاص داد و سرانجام آنها چارهای جز تسلیم شدن در برابر خواستههای حکومت نیافتند.
این پژوهش، با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی، قصد بررسی چگونگی سیاستهای ضد ایلی رضاشاه و مبارزات ایلات لرستان، بهویژه ایل بیرانوند، با مأموران حکومت وقت را دارد.
مسعود آدینه وند؛ میثم رضایی؛ اسماعیل سپه وند
دوره 4، شماره اول- پیاپی 7-پاییز و زمستان 94 ، بهمن 1394، ، صفحه 142-156
چکیده
بخشی از تاریخ معاصر ایران را باید در ارتباط با ایالات، مناطق و ساکنان آن بررسی کرد. ازجمله مهمترین آنها، منطقه طرهان یکی از کانونهای کهن زندگی سنتی و کوچنشینی در غرب ایران واقع در استان لرستان است. حکومت این منطقه در عصر قاجار در دست خاندان امرایی (غضنفری) قرار داشت که در عین استقلال درونی نسبی، تبعیت از حکومت مرکزی را پذیرفته ...
بیشتر
بخشی از تاریخ معاصر ایران را باید در ارتباط با ایالات، مناطق و ساکنان آن بررسی کرد. ازجمله مهمترین آنها، منطقه طرهان یکی از کانونهای کهن زندگی سنتی و کوچنشینی در غرب ایران واقع در استان لرستان است. حکومت این منطقه در عصر قاجار در دست خاندان امرایی (غضنفری) قرار داشت که در عین استقلال درونی نسبی، تبعیت از حکومت مرکزی را پذیرفته بودند. فرضیۀ مقاله پیشرو این است که طرهان به عنوان منطقهای که زیرمجموعۀ پیشکوه لرستان بود، در فضای سیاسی، اجتماعی دورۀ قاجار نقش پررنگی داشت و بعد از مشروطه تا برآمدن رضاشاه اهمیت بیشتری پیدا کرد؛ دورهای که حوادثی چون شورش سالارالدوله، حضور انگلیس در غرب و جنوب با هدف سلطه بر نفت، جنگ جهانی اول در آن رخ داد. هدف پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر متون کتابخانهای و اسنادی از آرشیو ملی، ارزیابی تاریخ منطقه طرهان و بررسی جایگاه آن در عصر حکومت قاجار و درصدد پاسخ دادن به این پرسشهاست که منطقه طرهان در دورۀ قاجار چگونه وضعیتی برخوردار بوده و در رویدادهای این دوره، به ویژه در حوادث غرب کشور چه نقشی داشته است. نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد که موقعیت جغرافیایی منطقۀ طرهان و کارکردهای مالی و نظامی برای قاجارها، آنرا به یکی از مهمترین مناطق عشایرنشین کشور تبدیل کرده و باتوجه به قدرت حاکمان آن منطقه و حضور در جریانات این دوره، مورد توجه حکومت مرکزی قرار داشته است
ثریا شهسواری؛ سعید نجار
دوره 3، شماره پنجم-پاییز و زمستان 93 ، اسفند 1393، ، صفحه 52-66
چکیده
طی دورة بیست ساله حکومت رضا شاه در ایران، اقداماتی برای نوسازی جامعه تحقق یافته بود که بر جامعه عشایر، بهویژه عشایر استان لرستان ، تغیرات بسیاری را تحمیل کرد. رضا شاه بدون در نظر گرفتن بنیانهای اقتصادی، فرهنگی و نظامی حاکم بر جامعه سنتی عشایر، تصمیم به مقابله با این سنتها گرفت. او ابتدا شورشهای عشایری را سرکوب کرد؛ سپس با اعمال ...
بیشتر
طی دورة بیست ساله حکومت رضا شاه در ایران، اقداماتی برای نوسازی جامعه تحقق یافته بود که بر جامعه عشایر، بهویژه عشایر استان لرستان ، تغیرات بسیاری را تحمیل کرد. رضا شاه بدون در نظر گرفتن بنیانهای اقتصادی، فرهنگی و نظامی حاکم بر جامعه سنتی عشایر، تصمیم به مقابله با این سنتها گرفت. او ابتدا شورشهای عشایری را سرکوب کرد؛ سپس با اعمال زور و خلع سلاح، عشایر را به یکجانشینی واداشت و فرهنگ و سنن جامعه شهری را بر آنان تحمیل کرد. اجرای این سیاست با بیاعتنایی به مقتضیات زندگی ایلی و عشایری و نبود برنامه پیشرفت و، در حوزة عمل، دخالت و درک نادرست مجریان آموزش ندیده و توجیهنشده ، که اغلب رشوهگیر و خشن بودند، منجر به نارساییهای جدی سیاست عشایری دولت پهلوی اول در میان ایلات و عشایر لر شد. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی اجرای اهداف سیاسی و نظامی سیاستهای رضاشاه بر جامعه سنتی عشایر لرستان و شناسایی پیامدهای این سیاستها و ارزیابی آسیبهای آن به جامعه عشیرهای لر است.