عبدالهادی خادمیانی؛ محبوب مهدویان؛ امیر عبدالهی
دوره 10، شماره دوم - پیاپی20- بهار و تابستان 1401 ، مهر 1401، ، صفحه 91-102
چکیده
بررسی روابط ایلات و قبایل، از مباحث مهم تاریخ ایران است. این مسئله در دوره صفویه، بهویژه در نواحی غربی ایران، به علت روابط خصمانه با دولت عثمانی، اهمیت بیشتری دارد. در این مقاله کنشگری دو طایفه از طوایف کُرد این منطقه، یعنی اردلان و زنگنه، در تحولات منطقهای، کشوری و بینسرزمینی مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. اینکه روابط درونی ...
بیشتر
بررسی روابط ایلات و قبایل، از مباحث مهم تاریخ ایران است. این مسئله در دوره صفویه، بهویژه در نواحی غربی ایران، به علت روابط خصمانه با دولت عثمانی، اهمیت بیشتری دارد. در این مقاله کنشگری دو طایفه از طوایف کُرد این منطقه، یعنی اردلان و زنگنه، در تحولات منطقهای، کشوری و بینسرزمینی مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. اینکه روابط درونی (با یکدیگر) و بیرونی (با دولت مرکزی ایران و عثمانی) آنان، عمدتاً دارای چه مؤلفههایی بوده و تأثیرگذاری این روابط در تحولات منطقه چه بوده است؟ در این پژوهش بهصورت توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع اصلی، بهویژه منابع محلی کردی و فارسی، با محوریت سؤال تحقیق، دادههای تاریخی استخراج، و پس از سنجش و ارزیابی محتوایی، با رویکردی تحلیلی تنظیم شده است.نتایج تحقیق نشان میدهد در عصر صفوی طوایف مذکور، بهویژه طایفه اردلان که حاکمیت ایالات کردستان را در اختیار داشتند، از کنشگران سیاسی و نظامی در غرب کشور بوده و اهمیت فراوان یافته بودند. در این دوره آنان، از یکسو با نوع رابطهای که با دولت صفوی برقرار کرده و از سوی دیگر به علت درگیریهای دائمی که با یکدیگر داشتند، زمینه بروز ناآرامیهای پیوستهای را در ایالتهای کردستان و کرمانشاهان به وجود آورده بودند که گاه دولت مرکزی را نیز با چالشهایی مواجه ساخته بود. در اواخر دولت صفوی، ضعف درونی طایفه اردلان و پراکندگی اجباری افرادی از ایل زنگنه در مناطق مختلف ایران به دستور شاهان صفوی، بهتدریج آنان را به سمت پرهیز از درگیری و تمایل به تعامل با یکدیگر هدایت نمود.