اسماعیل طوری؛ مقصودعلی صادقی گندمانی
دوره 6، شماره دوم - پیاپی 12 - بهار و تابستان 97 ، فروردین 1397، ، صفحه 205-228
چکیده
تاریخنگاری محلی در ایران، از قرن پنجم هجری و با شروع حکومت سلجوقیان (431ق)؛ وارد دورۀ جدیدی میشود. بررسی آثار بهجا مانده از تاریخنگاری محلی ایران در دورۀ سلجوقی با تکیه بر سؤال اصلی پژوهش مبنی بر ماهیت تحولات تاریخنگاری محلی ایران در این عصر، نشاندهندۀ ظهور تغییراتی در پایگاه طبقاتی مورخان، روشهای نگارش آثار، موضوعات ...
بیشتر
تاریخنگاری محلی در ایران، از قرن پنجم هجری و با شروع حکومت سلجوقیان (431ق)؛ وارد دورۀ جدیدی میشود. بررسی آثار بهجا مانده از تاریخنگاری محلی ایران در دورۀ سلجوقی با تکیه بر سؤال اصلی پژوهش مبنی بر ماهیت تحولات تاریخنگاری محلی ایران در این عصر، نشاندهندۀ ظهور تغییراتی در پایگاه طبقاتی مورخان، روشهای نگارش آثار، موضوعات تواریخ، زبان این آثار، انگیزهها و اهداف مورخان و همچنین مخاطبان این تواریخ محلی میباشد. بر همین اساس؛ اقدام بعدی در جریان تحقیق، بعد از پی بردن به تغییر در روند نگارش تواریخ محلی، کنکاش در چرایی این تغییرات میباشد؛ که برای سهولت در این امر، تواریخ محلی دورۀ سلجوقی در سه دستۀ تواریخ شخصیتمحور، سیاسی و ترکیبی دستهبندی شده است. بررسی تواریخ محلی این دوره در دستهبندی فوق، نشان میدهد که عامل اساسی در تغییر روند نگارش تواریخ محلی، به روی کار آمدن گستردۀ طبقۀ ادیب ـ مورخان برمیگردد. این مورخان، انگیزهها و اهداف متفاوتی از نوشتن تواریخ محلی، نسبت به پیشینیان دارند و تفاوت در انگیزههای این مورخان باعث میشود تا در روشهای مورد استفادۀ خود در نگارش تواریخ محلی نیز تجدیدنظر کنند. به روی کار آمدن این طبقۀ جدید از مورخان، موجب تغییر در پایگاه طبقاتی مخاطبان تواریخ محلی گشته و در نتیجۀ این امر، زبان فارسی جایگزین زبان عربی در نگارش تواریخ محلی میگردد. تحقیق اخیر از نوع تحقیقات تحلیلیِ تاریخی بوده و روش مورد استفاده در آن نیز روش تبیینی میباشد. اما در عین حال از اصول و مبانی جامعهشناسی معرفت نیز در بررسی منابع بهره برده شده است.
رضا دهقانی؛ علیرضا کریمی؛ حسین رسولی
دوره 6، شماره اول -پیاپی 11-پاییز و زمستان 96 ، اسفند 1396، ، صفحه 153-166
چکیده
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژهی ملّتسازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژهای به توسعهی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّیگرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قومنشین اهمیّت دو چندانی ...
بیشتر
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژهی ملّتسازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژهای به توسعهی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّیگرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قومنشین اهمیّت دو چندانی داشت. هدف این پژوهش آگاهی از چرایی و چگونگی واکنش اهالی کردستان نسبت به گسترش مدارس دولتی است و در این راستا تلاش شده است تا به روش توصیفی، تحلیلی و بر اساس اسناد و مدارک آرشیوی به این سئوالات پاسخ داده شود: در دوران رضاشاه سیاستهای آموزشی در کردستان با چه کیفیتی به اجرا در آمد؟ فرماندهان نظامی در تأسیس مدارس و توسعه معارف در کردستان چه نقشی داشتند؟ گروههای مردمی چگونه از مدارس جدید استقبال کردند و نگاه مردم به مدارس مذکور چگونه بوده است؟فرضیه اصلی پژوهش این است که باورهای مذهبی و بافت سنّتی جامعه و استفاده از زور و اجبار به عدم استقبال مردم از مدارس جدید منجر شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد عوامل دیگری نیز چون استفاده از معلّمان غیربومی و لزوم تدریس دروس به زبان فارسی، وضعیّت پریشان معیشتی و اقتصادی اهالی، عدم همخوانی مطالب کتب درسی با نیازهای جامعه و... نیز در این زمینه نقش داشتهاند.