محمدعلی پرغو؛ ولی دین پرست؛ علیرضا کریمی؛ خلیل محمدی
چکیده
دولت عثمانی در عهد مراد سوم، به سال 986ق. / 1578م. با توجه به ضعف صفویان به ایران حمله کرد. نتیجۀ هجوم عثمانیها بعد از 12 سال جنگ، جدایی بخش بزرگی از غرب کشور و ازجمله آذربایجان بود. طی معاهدۀ استانبول اول، تبریز و بخش بزرگی از آذربایجان بهطور رسمی به دولت عثمانی ملحق شد. عثمانیها با احداث یا تعمیر قلاع در گام اول، و تعیین «بیگلربیگی» ...
بیشتر
دولت عثمانی در عهد مراد سوم، به سال 986ق. / 1578م. با توجه به ضعف صفویان به ایران حمله کرد. نتیجۀ هجوم عثمانیها بعد از 12 سال جنگ، جدایی بخش بزرگی از غرب کشور و ازجمله آذربایجان بود. طی معاهدۀ استانبول اول، تبریز و بخش بزرگی از آذربایجان بهطور رسمی به دولت عثمانی ملحق شد. عثمانیها با احداث یا تعمیر قلاع در گام اول، و تعیین «بیگلربیگی» و «قاضی» و «دفتردار» برای مناطق اشغالشده در گام دوم، کوشیدند این مناطق را برای همیشه ضمیمه قلمرو خود کنند. به قدرت رسیدن شاه عباس اول معادلات سیاسی بین دو دولت را به کلی تغییر داد؛ درنتیجه سیر وقایع به بازپسگیری مناطق از دست رفته از طریق انجام یک سلسله عملیاتهای نظامی منتهی شد.
تحولات تبریز و آذربایجان در طول مدت اشغال آن، تقریبا بهطور کامل، برای ایرانیان نامعلوم است؛ چراکه نه تواریخ صفوی، و نه محققان ایرانی بعدی بدان اقبال نشان ندادهاند. از اینرو، رویکرد اصلی مقاله حاضر روشن نمودن شیوه سلوک عثمانیها با مردم مناطق اشغالی و بهطور متقابل، رفتار مردمان آن نواحی با کارگزاران عثمانی است. به بیان دیگر: بررسی مختصر اقدامات عثمانیها در آذربایجان مسئلۀ اصلی این پژوهش است. این پژوهش با تکیه بر اسناد دولت عثمانی، به ویژه، «دفترهای مهمه» تهیه گردیده است. در تحقیق حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی با بهرهگیری از منابع عثمانی- ایرانی، به تبیین مختصر این نقطۀ مبهم از تاریخ کشور پرداخته شده است.
عبدالهادی خادمیانی؛ محبوب مهدویان؛ امیر عبدالهی
دوره 10، شماره دوم - پیاپی20- بهار و تابستان 1401 ، مهر 1401، ، صفحه 91-102
چکیده
بررسی روابط ایلات و قبایل، از مباحث مهم تاریخ ایران است. این مسئله در دوره صفویه، بهویژه در نواحی غربی ایران، به علت روابط خصمانه با دولت عثمانی، اهمیت بیشتری دارد. در این مقاله کنشگری دو طایفه از طوایف کُرد این منطقه، یعنی اردلان و زنگنه، در تحولات منطقهای، کشوری و بینسرزمینی مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. اینکه روابط درونی ...
بیشتر
بررسی روابط ایلات و قبایل، از مباحث مهم تاریخ ایران است. این مسئله در دوره صفویه، بهویژه در نواحی غربی ایران، به علت روابط خصمانه با دولت عثمانی، اهمیت بیشتری دارد. در این مقاله کنشگری دو طایفه از طوایف کُرد این منطقه، یعنی اردلان و زنگنه، در تحولات منطقهای، کشوری و بینسرزمینی مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. اینکه روابط درونی (با یکدیگر) و بیرونی (با دولت مرکزی ایران و عثمانی) آنان، عمدتاً دارای چه مؤلفههایی بوده و تأثیرگذاری این روابط در تحولات منطقه چه بوده است؟ در این پژوهش بهصورت توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع اصلی، بهویژه منابع محلی کردی و فارسی، با محوریت سؤال تحقیق، دادههای تاریخی استخراج، و پس از سنجش و ارزیابی محتوایی، با رویکردی تحلیلی تنظیم شده است.نتایج تحقیق نشان میدهد در عصر صفوی طوایف مذکور، بهویژه طایفه اردلان که حاکمیت ایالات کردستان را در اختیار داشتند، از کنشگران سیاسی و نظامی در غرب کشور بوده و اهمیت فراوان یافته بودند. در این دوره آنان، از یکسو با نوع رابطهای که با دولت صفوی برقرار کرده و از سوی دیگر به علت درگیریهای دائمی که با یکدیگر داشتند، زمینه بروز ناآرامیهای پیوستهای را در ایالتهای کردستان و کرمانشاهان به وجود آورده بودند که گاه دولت مرکزی را نیز با چالشهایی مواجه ساخته بود. در اواخر دولت صفوی، ضعف درونی طایفه اردلان و پراکندگی اجباری افرادی از ایل زنگنه در مناطق مختلف ایران به دستور شاهان صفوی، بهتدریج آنان را به سمت پرهیز از درگیری و تمایل به تعامل با یکدیگر هدایت نمود.
منیژه کرمی؛ مهری ادریسی؛ نظامعلی دهنوی؛ صالح امین پور
چکیده
ایل کلهر یکی از ایلات برجسته در غرب ایران است که از گذشتههای دور در کوهپایههای زاگرس سکونت داشته و همچون سایر ایلات در تاریخ سیاسی و نظامی ایران نقش ایفا کرده است. این پژوهش با هدف روشن کردن جایگاه ایل کلهر در رویدادهای سیاسی و نظامی غرب کشور و با توصیف و تحلیل دادههای منابع دست اول، تاریخهای محلّی و متون تحقیقی معتبر در پی ...
بیشتر
ایل کلهر یکی از ایلات برجسته در غرب ایران است که از گذشتههای دور در کوهپایههای زاگرس سکونت داشته و همچون سایر ایلات در تاریخ سیاسی و نظامی ایران نقش ایفا کرده است. این پژوهش با هدف روشن کردن جایگاه ایل کلهر در رویدادهای سیاسی و نظامی غرب کشور و با توصیف و تحلیل دادههای منابع دست اول، تاریخهای محلّی و متون تحقیقی معتبر در پی پاسخگویی به این پرسشها است که روابط ایل کلهر با حکام ایران از دورة صفویه تا پایان دورة حاکمیت محمدشاه قاجار چگونه بود؟ و این ایل چه نقش و جایگاهی در روابط ایران و عثمانی ایفا نمود؟یافتههای پژوهش حاکی است که سران ایل کلهر نسبت به ایل زنگنه نفوذ و توان کمتری در قدرت و دربار شاهان صفویه داشتند، زیرا شورشهای مداوم این ایل به خصوص در نیمه نخست حاکمیت این سلسله تا روزگار حکمرانی شاهعباس اول به بیتوجهی قدرت حاکم به سران این ایل منجر گردید. در دورۀ افشاریه به دلیل درگیریهای نادر با عثمانی و لزوم همراهی ایلات غرب، بهبودی نسبی در مناسبات ایل کلهر با حاکمیّت حاصل شد. در روزگار زندیه بزرگان ایل کلهر با یاری رساندن به کریمخان زند در دستیابی به سلطنت و نیز با برقراری پیوندهای خانوادگی با وی، نقش تاریخی خود را در کنار قدرت مرکزی ایفا نمودند. ایل کلهر در دورة قاجاریه و حکمرانی محّمدعلیمیرزا دولتشاه بر کرمانشاه تا پایان حکومت محمدشاه قاجار نقش مؤثری در نبردهای ایران و عثمانی به عهده داشت.
میرصمد موسوی
دوره 7، شماره اول -پیاپی 13-پاییز و زمستان 97 ، اسفند 1397، ، صفحه 93-112
چکیده
بعد از قتل نادرشاه افشار و ایجاد خلاء قدرت مرکزی در ایران هر یک از سرداران وی و سرکردگان محلی در گوشه کناری به فکر تشکیل حکومت افتادند. در این دوران شرایط مطلوبی برای تشکیل خاانات مقتدر محلی فراهم شد که خاننشین قراباغ یکی از مهمترین این خاننشینها بود و از بدو تأسیس همواره با تهدیدات داخلی و خارجی گوناگونی مواجه بود. این خاننشین ...
بیشتر
بعد از قتل نادرشاه افشار و ایجاد خلاء قدرت مرکزی در ایران هر یک از سرداران وی و سرکردگان محلی در گوشه کناری به فکر تشکیل حکومت افتادند. در این دوران شرایط مطلوبی برای تشکیل خاانات مقتدر محلی فراهم شد که خاننشین قراباغ یکی از مهمترین این خاننشینها بود و از بدو تأسیس همواره با تهدیدات داخلی و خارجی گوناگونی مواجه بود. این خاننشین برای رفع این مخاطرات در بعد داخلی و خارجی سیاستها و برنامههای مختلفی را اجرا کرد. هدف این بررسی شناسایی عوامل و محورهای موجود در مواضع و مناسبات خاننشین قراباغ با دولت عثمانی با اتکا به اسناد آرشیوی عثمانی و گزارشهای تاریخی است. دستاوردهای این بررسی نشان میدهد که عثمانیها با از دست دادن خانات کریمه و الحاق گرجستان به روسیه، طبق پیمان «گیورگیوسک» 1193ق/ 1784م (بین ارایکلی دوم و کاترین)، تلاش داشتند به منظور جلوگیری از توسعهطلبی روسها، با خوانین آذربایجان و داغستان یک اتفاق نظامی، علیه روسها ایجاد کنند. منطقة قراباغ، از لحاظ جغرافیایی دروازة ایران و قفقاز تلقی میشد، از این رو سیاستمداران عثمانی، خانات قراباغ را برای پیشبرد مقاصد سیاسی خویش مناسب تشخیص داده و به فکر برقراری روابط با خاننشین قراباغ برآمدند. خوانین قراباغ نیز در فکر حفظ حاکمیت محلی خود به هر قیمت ممکن و خنثیساختن تهدیدات دشمنان داخلی و خارجی بودند و این امر همواره مهمترین اصل در موضعگیری خانهای قراباغ بود. بر این اساس، اصل «تهدید مشترک»، موجب نزدیکی خانات قراباغ و امپراتوری عثمانی به یکدیگر شد.