ذکرالله محمدی؛ داود الهی
چکیده
ولایت قزوین از دیرباز ضمن برخورداری از موقعیت برجسته جغرافیایی و عواید سرشار مالی مورد توجه شاهزادگان قاجاری بوده؛ ازبین این شاهزادگان عبدالصمدمیرزا عزالدوله برادر ناصرالدینشاه در سه دوره به حکمرانی قزوین منصوب میشود؛ دورة اول که مصادف با نوجوانی او بود و دوره دوم که با کمبود نان و شورش مردم علیه وی به پایان میرسد و دوره ...
بیشتر
ولایت قزوین از دیرباز ضمن برخورداری از موقعیت برجسته جغرافیایی و عواید سرشار مالی مورد توجه شاهزادگان قاجاری بوده؛ ازبین این شاهزادگان عبدالصمدمیرزا عزالدوله برادر ناصرالدینشاه در سه دوره به حکمرانی قزوین منصوب میشود؛ دورة اول که مصادف با نوجوانی او بود و دوره دوم که با کمبود نان و شورش مردم علیه وی به پایان میرسد و دوره سوم، که دغدغه اصلی پژوهش پیش روست به منازعاتی بین مردم الموت و عزالدوله منجر میگردد که تنها با رجوع به اسناد منتشر نشده این دوره قابل ردیابی است؛ بنابراین سئوال محوری پژوهش این چنین خواهد بود: عملکرد عزالدوله در دوره سوم حکمرانی در قزوین چه مصالح و منافع پیدا و پنهانی را تعقیب میکرده است؟ مدعای ما نیز براساس اسناد و منابع موجود این چنین نضج یافته است: نحوه انتصاب شاهزادگان، عواید بالقوه اقتصادی قزوین و الموت، تنگناهای اقتصادی عزالدوله در دوره سوم حکمرانی ودر نهایت رقابت با خوانین همجوار در چگونگی و چرایی عملکرد وی نقش اساسی داشته است.روش تحقیق در این مقاله روش توصیفی و تحلیلی بوده که با بهرهمندی از اسناد منتشر نشده آن دوره و نیز آثار و منابع کتابخانهای به سامان رسیده است.
نصرت خاتون علوی
چکیده
بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی سراوان در دورة قاجار و پهلوی یکی از مسائل مهم تاریخ معاصر ایران است که کمتر بدان پرداخته شده است. سراوان یکی از شهرهای جنوب شرقی ایران بود که در جریان رقابت کشورهای اروپایی بر سر کنترل و تسلط بر هندوستان، مورد توجه آنها قرار گرفت. اهمّیت سراوان در دورة معاصر بیش از همه به هنگام تعیین مرزهای بلوچستان نمایان ...
بیشتر
بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی سراوان در دورة قاجار و پهلوی یکی از مسائل مهم تاریخ معاصر ایران است که کمتر بدان پرداخته شده است. سراوان یکی از شهرهای جنوب شرقی ایران بود که در جریان رقابت کشورهای اروپایی بر سر کنترل و تسلط بر هندوستان، مورد توجه آنها قرار گرفت. اهمّیت سراوان در دورة معاصر بیش از همه به هنگام تعیین مرزهای بلوچستان نمایان شد؛ زیرا اختلاف بر سر مالکیت نواحی کوهک و اسپندک از موضوعاتی بود که مذاکرات مرزی ایران و انگلیس را با دشواری مواجه کرد. بعد از کودتای سوم اسفند 1299 و تشکیل ارتش منظم، دولت تا اندازهای متوجه بلوچستان شد. پس از برچیده شدن حکومتهای محلی به دست رضاشاه در بلوچستان، بهتدریج در سراوان پادگانهایی ایجاد و نظم و امنیت حاکم گردید.سؤال اساسی پژوهش این است که منطقة سراوان در رخدادهای سیاسی و اجتماعی، منازعات مرزی و مرزبندی ایران در دورة قاجار و پهلوی چه نقشی داشته است؟ یافتههایاین پژوهش نشان میدهد که موقعیت مرزی و جغرافیایی منطقۀ سراوان و همجواری با شبه قاره هند و ارتباطات سیاسی و اجتماعی با این منطقه برای دولت انگلیس اهمّیت بسیار داشته است، همچنین اهمّیت سراوان برای دولت قاجار و پهلوی، آن را به یکی از مهمترین مناطق کشور تبدیل کرده و باتوجه به قدرت حاکمان این منطقه و حضور در جریانات این دوره، مورد توجه حکومت مرکزی نیز قرار داشته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر متون کتابخانهای و اسنادی از آرشیو ملی، به ارزیابی تاریخ سراوان در عصر حکومت قاجار و پهلوی پرداخته است.
پرستو مظفری؛ کورش هادیان
چکیده
یکی از مهمترین وقایع کردستان در اواخر حکومت اردلان، ناآرامیهای منطقة اورامان است. حفظ امنیت این منطقه، با توجه به همجواری با مرزهای عثمانی، از دغدغههای حکمرانان محلی کردستان و دولت مرکزی در دورة قاجار بود؛ با اینحال، در فاصلة سالهای 1268تا 1287ق مواردی از ناآرامی در منطقة اورامان، در منابع تاریخی بازتاب یافته است. این پژوهش، ...
بیشتر
یکی از مهمترین وقایع کردستان در اواخر حکومت اردلان، ناآرامیهای منطقة اورامان است. حفظ امنیت این منطقه، با توجه به همجواری با مرزهای عثمانی، از دغدغههای حکمرانان محلی کردستان و دولت مرکزی در دورة قاجار بود؛ با اینحال، در فاصلة سالهای 1268تا 1287ق مواردی از ناآرامی در منطقة اورامان، در منابع تاریخی بازتاب یافته است. این پژوهش، بهروش اسنادی و با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی، بر پایة منابع کتابخانهای، در پی پاسخگویی به این دو پرسش است: مهمترین عوامل بحران اورامان کدام است؟ دولت مرکزی برای مدیریت این بحران، چه سیاستی در پیش گرفت؟ یافتة این پژوهش، نشان میدهد که بحران اورامان در مجموع متأثر از مؤلفههای چندگانة قدرتطلبیهای محلی برخی حکام اورامان، سیاستهای نادرست و ضعف حکومت محلی اردلان و تمرکزگرایی دولت مرکزی در دورة ناصری بوده است و برخلاف برخی تحلیلها، نمیتوان انگیزههای براندازانه یا ابعاد قوممدارانه برای آن متصور شد. انتصاب فرهادمیرزا معتمدالدوله بهعنوان حاکم کردستان نیز با هدف مهار بحران در اورامان بوده است. معتمدالدوله با همراهی نیروهای اعزامی از سوی دولت مرکزی، توانست در کوتاهمدت و بهروش قهرآمیز، بر این بحران غلبه کند. این امر بهمعنای برطرف شدن زمینهها و پیامدهای بحران و موفقیت دولت مرکزی در مهار بحران در بلندمدت نیست.
حشمتاله عزیزی؛ داریوش رحمانیان؛ هوشنگ خسروبیگی؛ محمد رستمی
چکیده
بنادر و جزایر خلیجفارس از آغاز حکومت قاجاریه تا اوایل سده چهاردهم هجری اغلب تحت نظارت والی فارس و به صورت غیرمتمرکز اداره میشدند. اما در عصر ناصری با تاسیس نهاد جدیدی تحت عنوان «حکمرانی بنادر و جزایر خلیجفارس» به مرکزیت بوشهر، اداره تمامی این مناطق به صورت متمرکز زیر نظر شخص حکمران بنادر قرار گرفت. در این مقاله با رویکرد ...
بیشتر
بنادر و جزایر خلیجفارس از آغاز حکومت قاجاریه تا اوایل سده چهاردهم هجری اغلب تحت نظارت والی فارس و به صورت غیرمتمرکز اداره میشدند. اما در عصر ناصری با تاسیس نهاد جدیدی تحت عنوان «حکمرانی بنادر و جزایر خلیجفارس» به مرکزیت بوشهر، اداره تمامی این مناطق به صورت متمرکز زیر نظر شخص حکمران بنادر قرار گرفت. در این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استفاده از اسناد جدید به بررسی روند شکلگیری این نهاد تازه تاسیس در عصر ناصری خواهیم پرداخت. یافتههای تحقیق نشان میدهد، که هرچند وقوع مساله هرات و لشکرکشی انگلیسیها به خارک و بوشهر در عصر محمدشاه را میتوان سرآغاز توجه حکام قاجار نسبت به اهمیت بنادر جنوب دانست. اما در عصر ناصری با ظهور رجال آگاه و کاردانی همچون امیرکبیر و اعمال سیاستهای واقعبینانه وی در قبال خلیجفارس، گماشتن والیان باکفایت در فارس و حمایتهای تجار و بازرگانان جنوب، کمکم زمینههای لازم برای تجدیدنظر در نحوه اداره بنادر جنوب فراهم شد، که نتایج اصلی آن پس از دورهای کوتاه، ضمن لغو نظام اجارهداری بنادر، منجر به تاسیس حکمرانی بنادر و جزایر خلیج فارس در سال 1305ق توسط امینالسلطان شد. البته تاسیس این نهاد جدید به منظور اداره متمرکز بنادر جنوب، در عمل نتوانست به نتایج مطلوب و شایستهای دست یابد.