تاریخ های محلی ایران
محمدعلی نعمتی؛ فضلاله فولادی
چکیده
تشکیلات اداری ایران در عصر پهلوی اول، بهگونهای اساسی متحوّل گشت. رضاشاه با الگو قرار دادن غرب و بهکمک برخی روشنفکران سرخورده از مشروطه، برای ایجاد دولتی مدرن و تمرکزگرا، سعی در تأسیس دوایر مختلف دولتی بهسبک نوین داشت. لرستان نیز بهدلیل اهمیت راهبردی آن بهطور ویژهای در کانون توجهات حکومت وی قرار گرفت. اوضاع لرستان در هنگام ...
بیشتر
تشکیلات اداری ایران در عصر پهلوی اول، بهگونهای اساسی متحوّل گشت. رضاشاه با الگو قرار دادن غرب و بهکمک برخی روشنفکران سرخورده از مشروطه، برای ایجاد دولتی مدرن و تمرکزگرا، سعی در تأسیس دوایر مختلف دولتی بهسبک نوین داشت. لرستان نیز بهدلیل اهمیت راهبردی آن بهطور ویژهای در کانون توجهات حکومت وی قرار گرفت. اوضاع لرستان در هنگام برآمدن پهلوی اول بسیار آشفته بود و تقریباً بهصورت کاملاً سنتی و ایلیاتی اداره میشد و اوامر حکومت مرکزی در این منطقه نفوذی نداشت. اقدامات دولت مرکزی برای ایجاد دوایر دولتی از ورود قوای نظامی در سال 1302ش. تا پایان حکومت رضاشاه بهطول انجامید. این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال است که ایجاد دوایر دولتی نوین در لرستان دوره رضاشاه چگونه انجام شد؟ این پژوهش با رجوع به منابع کتابخانهای، روزنامهها، اسناد و با رویکردی توصیفی و تحلیلی تنظیم شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در گام نخست دولت مرکزی بهصورت تدریجی و با استفاده نیرویهای نظامی به اسکان اجباری ایلات و عشایر پرداخته و با اصلاحاتی چون تقسیم اراضی و ایجاد راه، زمینه را برای ایجاد ادارات مختلف دولتی مهیا سازد و سپس در گام دوم و با تکیه بر درایت حاکمان غیرنظامی، اداراتی مانند: شهرداری، دادگستری، طرق و شوارع، ثبت اسناد و سایر ادارات را ایجاد کند.
شایان کرمی؛ داریوش رحمانیان
چکیده
کرمانشاه یکی از متراکمترین مناطق مالکیت خالصه و سلطنتی در دورۀ قاجاریه و پهلوی اول بود. مسئلۀ اصلی مقالة حاضر روشن کردن چرایی و چگونگی شکلگیری مالکیت سلطنتی و پیامدهای این نوع مالکیت بر کشاورزی منطقۀ کرمانشاه در دورۀ پهلوی اول است. هدف کلی مقاله توضیح و تفسیر علل و عوامل ظهور و بروز پدیدۀ املاک رضاشاه در کرمانشاه در دورۀ پهلوی اول ...
بیشتر
کرمانشاه یکی از متراکمترین مناطق مالکیت خالصه و سلطنتی در دورۀ قاجاریه و پهلوی اول بود. مسئلۀ اصلی مقالة حاضر روشن کردن چرایی و چگونگی شکلگیری مالکیت سلطنتی و پیامدهای این نوع مالکیت بر کشاورزی منطقۀ کرمانشاه در دورۀ پهلوی اول است. هدف کلی مقاله توضیح و تفسیر علل و عوامل ظهور و بروز پدیدۀ املاک رضاشاه در کرمانشاه در دورۀ پهلوی اول است. رویکرد تحقیق حاضر کیفی است. دادهها از مراکز اسناد و منابع کتابخانهای بر پایۀ نمونهگیری هدفمند گردآوری و به روش گراندد تئوری تجزیه و تحلیل شد. یافتههای تحقیق نشان داد مقولههایی مانند: «ایدئولوژی ایران باستان»، «فروپاشی نظام ایلی»، «زور»، «نظام اربابرعیتی مدرن» و «کشاورزی پایۀ توسعه» عمدهترین علل و عوامل شکلگیری پدیدۀ املاک سلطنتی در کرمانشاه بود. مهمترین نتایج و پیامدهای پدیدۀ املاک شاهانه در کرمانشاه عبارتند از: تغییر الگوی کشت و توسعۀ کشاورزی تجاری، تخصصی شدن دانش بهرهبرداری از زمین، تأسیس کارخانۀ قند شاهآباد (اسلامآباد)، سدسازی، توسعة شبکۀ آبیاری و ماشینی شدن کشاورزی.
مرتضی میردار؛ جواد عربانی؛ مجتبی سلطانی احمدی
چکیده
رضاشاه حدود شانزده سال در ایران سلطنت کرد (1304- 1320). در این دوران تغییراتی در سیستم مالکیت اراضی در برخی مناطق کشور، خصوصاً در مازندران پدید آمد و باعث شد تا بهتدریج رضاشاه علاوه بر مقام سلطنت در جایگاه بزرگ مالک نیز قرار گیرد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤالات است که رضاشاه با چه انگیزهها و شیوههایی توانست املاک گستردهای را درمازندران ...
بیشتر
رضاشاه حدود شانزده سال در ایران سلطنت کرد (1304- 1320). در این دوران تغییراتی در سیستم مالکیت اراضی در برخی مناطق کشور، خصوصاً در مازندران پدید آمد و باعث شد تا بهتدریج رضاشاه علاوه بر مقام سلطنت در جایگاه بزرگ مالک نیز قرار گیرد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤالات است که رضاشاه با چه انگیزهها و شیوههایی توانست املاک گستردهای را درمازندران به تصاحب خود درآورد؟ در مقام پاسخگویی به این سؤالات میتوان انگیزههای متعددی را برشمرد اما شاید بتوان مهمترین انگیزه را بهواسطة اهمّیت مالکیت زمین و طبقۀ ملاکین در مناسبات سیاسی ـ اجتماعی ایران و عدم بهرهمندی رضاشاه و خاندانش از این امتیاز جستجو نمود. همچنین تملکخواهی رضاشاه به شیوههای گوناگونی از جمله فروش خالصهجات، تعویض علاقجات، فروش املاک وقفی و ... در شمال ایران انجام میگرفت.
نصرت خاتون علوی
چکیده
بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی سراوان در دورة قاجار و پهلوی یکی از مسائل مهم تاریخ معاصر ایران است که کمتر بدان پرداخته شده است. سراوان یکی از شهرهای جنوب شرقی ایران بود که در جریان رقابت کشورهای اروپایی بر سر کنترل و تسلط بر هندوستان، مورد توجه آنها قرار گرفت. اهمّیت سراوان در دورة معاصر بیش از همه به هنگام تعیین مرزهای بلوچستان نمایان ...
بیشتر
بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی سراوان در دورة قاجار و پهلوی یکی از مسائل مهم تاریخ معاصر ایران است که کمتر بدان پرداخته شده است. سراوان یکی از شهرهای جنوب شرقی ایران بود که در جریان رقابت کشورهای اروپایی بر سر کنترل و تسلط بر هندوستان، مورد توجه آنها قرار گرفت. اهمّیت سراوان در دورة معاصر بیش از همه به هنگام تعیین مرزهای بلوچستان نمایان شد؛ زیرا اختلاف بر سر مالکیت نواحی کوهک و اسپندک از موضوعاتی بود که مذاکرات مرزی ایران و انگلیس را با دشواری مواجه کرد. بعد از کودتای سوم اسفند 1299 و تشکیل ارتش منظم، دولت تا اندازهای متوجه بلوچستان شد. پس از برچیده شدن حکومتهای محلی به دست رضاشاه در بلوچستان، بهتدریج در سراوان پادگانهایی ایجاد و نظم و امنیت حاکم گردید.سؤال اساسی پژوهش این است که منطقة سراوان در رخدادهای سیاسی و اجتماعی، منازعات مرزی و مرزبندی ایران در دورة قاجار و پهلوی چه نقشی داشته است؟ یافتههایاین پژوهش نشان میدهد که موقعیت مرزی و جغرافیایی منطقۀ سراوان و همجواری با شبه قاره هند و ارتباطات سیاسی و اجتماعی با این منطقه برای دولت انگلیس اهمّیت بسیار داشته است، همچنین اهمّیت سراوان برای دولت قاجار و پهلوی، آن را به یکی از مهمترین مناطق کشور تبدیل کرده و باتوجه به قدرت حاکمان این منطقه و حضور در جریانات این دوره، مورد توجه حکومت مرکزی نیز قرار داشته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر متون کتابخانهای و اسنادی از آرشیو ملی، به ارزیابی تاریخ سراوان در عصر حکومت قاجار و پهلوی پرداخته است.
علی نادریان فر؛ سیدعلیرضا ابطحی؛ سهیلا ترابی فارسانی
چکیده
با روی کار آمدن رضاشاه و در پیش گرفتن سیاست تمرکز قدرت، تلاشهای زیادی برای استقرار قدرت حکومت مرکزی، در اقصی نقاطایران از جمله بلوچستان، انجام گرفت که با چالشهای متعددی از سوی قدرتهای محلی روبهرو گردید؛ یکی از این چالشها، طغیان دوستمحمدخان بارکزائی و جمعهخان اسماعیلزهی در سالهای 1307-1319ش بود. اینکه علّت اصلی شورش سرداران ...
بیشتر
با روی کار آمدن رضاشاه و در پیش گرفتن سیاست تمرکز قدرت، تلاشهای زیادی برای استقرار قدرت حکومت مرکزی، در اقصی نقاطایران از جمله بلوچستان، انجام گرفت که با چالشهای متعددی از سوی قدرتهای محلی روبهرو گردید؛ یکی از این چالشها، طغیان دوستمحمدخان بارکزائی و جمعهخان اسماعیلزهی در سالهای 1307-1319ش بود. اینکه علّت اصلی شورش سرداران بلوچ چه بود؟ و چگونه طغیان آنها سرکوب شد؟ سؤال اصلی این پژوهش است که کوشش میشود به روش تاریخی و شیوة توصیفی ـ تحلیلی، بر پایة اسناد طبقهبندیشده و آرشیوی سالهای 1307-1319ش بررسی و پژوهش شود. یافتههای تحقیق نشاندهندة آن است که شورش دوستمحمدخان بارکزائی و جمعهخان اسماعیلزهی، برخلاف حرکتهای دیگر این دوره در خوزستان، گیلان و آذربایجان شائبة تجزیهطلبی و استقلال نداشت و تلاشهای آنان، به علّت سلطة بیگانگان خصوصاً انگلستان، بدرفتاری نظامیان با مردم منطقه، کشف حجاب و گسترش اقتدار سیاسی و اقتصادی آنان بوده است. نگاهی دقیق به مندرجات اسناد مورد بررسی نشان میدهد که دلیل اصلی شکست حرکت خوانین بلوچ، عدم شناخت کافی آنها از دولتمردان انتهای دورة قاجار و ابتدای دورة پهلوی، بهویژه شخص رضاشاه، بوده است.
مسعود آدینه وند؛ حسن زندیه
دوره 6، شماره دوم - پیاپی 12 - بهار و تابستان 97 ، فروردین 1397، ، صفحه 135-152
چکیده
در سال 1306ش. در منطقه طرهان لرستان، شورشی برضد قوای رضاشاه به وقوع پیوست و سرتیپ شاهبختی فرمانده لشکر غرب، به محاصرة بومیان آنجا درآمد. این رویداد که آخرین شورش ایلی لرستان بر ضد قوای دولتی بود، به رهبری علیمحمد خان غضنفری (امیراعظم) فرزند نظرعلیخان، رخ داد. تلاش برای تأسیس دولت مطلقه، رفتار خشونتآمیز فرماندهان ارتش در اجرای ...
بیشتر
در سال 1306ش. در منطقه طرهان لرستان، شورشی برضد قوای رضاشاه به وقوع پیوست و سرتیپ شاهبختی فرمانده لشکر غرب، به محاصرة بومیان آنجا درآمد. این رویداد که آخرین شورش ایلی لرستان بر ضد قوای دولتی بود، به رهبری علیمحمد خان غضنفری (امیراعظم) فرزند نظرعلیخان، رخ داد. تلاش برای تأسیس دولت مطلقه، رفتار خشونتآمیز فرماندهان ارتش در اجرای برنامههای خلع سلاح و اسکان اجباری و بیتوجهی به خلقیات عشایر لرستان، در بین ایلات مختلف آنجا موجی از ترس و تنفر نسبت به ارتش و دولت ایجاد کرد و به وقوع شورشهایی از جمله در منطقه طرهان منجر شد که بررسی آن، مسئلة مقالة پیشرو است. هدف این مقاله، واکاوی زمینهها و بسترهای بروز این شورش و تبعات آن بوده و درصدد پاسخ به این پرسش است که علل بروز، ماهیت و سرنوشت شورش طرهان چه بوده؟ نتایج پژوهش نشان میدهد برخورد تند فرماندهان ارتش با عشایر، ترس بومیان از ورود قوای دولتی، تلاش برای حفظ قدرت محلی و اختلاف خانوادگی بین حکام آنجا علل اصلی وقوع این شورش بوده و در نهایت، برتری عده و عُدّه قوای نظامی و اختلافات داخلی بین عشایر، منجر به شکست شورش، تسلیم امیراعظم و تصرف منطقه به دست ارتش شد.
رضا دهقانی؛ علیرضا کریمی؛ حسین رسولی
دوره 6، شماره اول -پیاپی 11-پاییز و زمستان 96 ، اسفند 1396، ، صفحه 153-166
چکیده
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژهی ملّتسازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژهای به توسعهی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّیگرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قومنشین اهمیّت دو چندانی ...
بیشتر
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژهی ملّتسازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژهای به توسعهی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّیگرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قومنشین اهمیّت دو چندانی داشت. هدف این پژوهش آگاهی از چرایی و چگونگی واکنش اهالی کردستان نسبت به گسترش مدارس دولتی است و در این راستا تلاش شده است تا به روش توصیفی، تحلیلی و بر اساس اسناد و مدارک آرشیوی به این سئوالات پاسخ داده شود: در دوران رضاشاه سیاستهای آموزشی در کردستان با چه کیفیتی به اجرا در آمد؟ فرماندهان نظامی در تأسیس مدارس و توسعه معارف در کردستان چه نقشی داشتند؟ گروههای مردمی چگونه از مدارس جدید استقبال کردند و نگاه مردم به مدارس مذکور چگونه بوده است؟فرضیه اصلی پژوهش این است که باورهای مذهبی و بافت سنّتی جامعه و استفاده از زور و اجبار به عدم استقبال مردم از مدارس جدید منجر شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد عوامل دیگری نیز چون استفاده از معلّمان غیربومی و لزوم تدریس دروس به زبان فارسی، وضعیّت پریشان معیشتی و اقتصادی اهالی، عدم همخوانی مطالب کتب درسی با نیازهای جامعه و... نیز در این زمینه نقش داشتهاند.
ثریا کرنوکر*؛ ظریفه کاظمی
دوره 5، شماره اول-پیاپی9-پاییز و زمستان95 ، اسفند 1395، ، صفحه 125-138
چکیده
رضاشاه در شرایطی روی کار آمد که حکومت ایران دچار ضعف و بازیچة قدرتهای شمال و جنوب کشور، یعنی روسیه و انگلیس، بود. از طرفی ایلات در منطقة خود دارای قدرت و نفوذ بودند. رضاخان از همان زمان وزارت جنگ، با توجه به این مسائل، برای تشکیل حکومت مقتدر مرکزی تلاش میکرد و برای رسیدن به این هدف، باید قدرت ایلات را کاهش میداد. این مسئله با اجرای ...
بیشتر
رضاشاه در شرایطی روی کار آمد که حکومت ایران دچار ضعف و بازیچة قدرتهای شمال و جنوب کشور، یعنی روسیه و انگلیس، بود. از طرفی ایلات در منطقة خود دارای قدرت و نفوذ بودند. رضاخان از همان زمان وزارت جنگ، با توجه به این مسائل، برای تشکیل حکومت مقتدر مرکزی تلاش میکرد و برای رسیدن به این هدف، باید قدرت ایلات را کاهش میداد. این مسئله با اجرای فرمان خلع سلاح، سرکوب، ارعاب، تبعید و تخته قاپوی ایلات شورشی همراه بود؛ اما از آنجا که اطاعت از چنین فرامینی برای عشایر سخت مینمود، به مبارزات و شورشهایی علیه حکومت وقت پرداختند. از جمله این ایلات، ایل بیرانوند از ایلات لرستان بود که در آشوبهای علیه حکومت، در عصر قاجار و پهلوی، نقش مهمی داشت. رضاشاه برای دستیابی به اهدافش، زمان زیادی را به سرکوب ایل مذکور اختصاص داد و سرانجام آنها چارهای جز تسلیم شدن در برابر خواستههای حکومت نیافتند.
این پژوهش، با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی، قصد بررسی چگونگی سیاستهای ضد ایلی رضاشاه و مبارزات ایلات لرستان، بهویژه ایل بیرانوند، با مأموران حکومت وقت را دارد.
ثریا شهسواری؛ سعید نجار
دوره 3، شماره پنجم-پاییز و زمستان 93 ، اسفند 1393، ، صفحه 52-66
چکیده
طی دورة بیست ساله حکومت رضا شاه در ایران، اقداماتی برای نوسازی جامعه تحقق یافته بود که بر جامعه عشایر، بهویژه عشایر استان لرستان ، تغیرات بسیاری را تحمیل کرد. رضا شاه بدون در نظر گرفتن بنیانهای اقتصادی، فرهنگی و نظامی حاکم بر جامعه سنتی عشایر، تصمیم به مقابله با این سنتها گرفت. او ابتدا شورشهای عشایری را سرکوب کرد؛ سپس با اعمال ...
بیشتر
طی دورة بیست ساله حکومت رضا شاه در ایران، اقداماتی برای نوسازی جامعه تحقق یافته بود که بر جامعه عشایر، بهویژه عشایر استان لرستان ، تغیرات بسیاری را تحمیل کرد. رضا شاه بدون در نظر گرفتن بنیانهای اقتصادی، فرهنگی و نظامی حاکم بر جامعه سنتی عشایر، تصمیم به مقابله با این سنتها گرفت. او ابتدا شورشهای عشایری را سرکوب کرد؛ سپس با اعمال زور و خلع سلاح، عشایر را به یکجانشینی واداشت و فرهنگ و سنن جامعه شهری را بر آنان تحمیل کرد. اجرای این سیاست با بیاعتنایی به مقتضیات زندگی ایلی و عشایری و نبود برنامه پیشرفت و، در حوزة عمل، دخالت و درک نادرست مجریان آموزش ندیده و توجیهنشده ، که اغلب رشوهگیر و خشن بودند، منجر به نارساییهای جدی سیاست عشایری دولت پهلوی اول در میان ایلات و عشایر لر شد. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی اجرای اهداف سیاسی و نظامی سیاستهای رضاشاه بر جامعه سنتی عشایر لرستان و شناسایی پیامدهای این سیاستها و ارزیابی آسیبهای آن به جامعه عشیرهای لر است.
ظریفه کاظمی
دوره 2، شماره چهارم-بهار و تابستان 93 ، فروردین 1393، ، صفحه 129-143
چکیده
رضاشاه در شرایطی در ایران روی کار آمد که حکومت مرکزی دچار ضعف بود. فقدان دولت مقتدر مرکزیسبب خودسری برخی ایلات کشور شده بود. رضاشاه برای افزایش قدرت مرکزی به کاهش قدرت ایلپرداخت. دو اقدام عمده ای که در باب ایلات انجام داد، در ابتدا، خلع سلاح، و سپس، تخته قاپو یا اسکاناجباری عشایر بود. ایلات فارس نیز از اقدامات مذکور مستثنی نبودند. در ...
بیشتر
رضاشاه در شرایطی در ایران روی کار آمد که حکومت مرکزی دچار ضعف بود. فقدان دولت مقتدر مرکزیسبب خودسری برخی ایلات کشور شده بود. رضاشاه برای افزایش قدرت مرکزی به کاهش قدرت ایلپرداخت. دو اقدام عمده ای که در باب ایلات انجام داد، در ابتدا، خلع سلاح، و سپس، تخته قاپو یا اسکاناجباری عشایر بود. ایلات فارس نیز از اقدامات مذکور مستثنی نبودند. در دورة مورد بحث ،در فارس ایلاتمتعدد و متنوعی وجود داشت، اما نقش دو ایل بزرگ، قشقایی و خمسه، از بقیه پررنگ تر بود. اجرای فرامینخلع سلاح و تخته قاپو که با زور همراه بود، بدون برنامه ریزی صحیح و بدون مطالعه انجام گرفت و منجر بهشورش های متعددی از سوی ایلات کشور ، از جمله فارس، گردید. که نتیجه ای جز تسلیم شدن را برایایلات در برنداشت. کناره گیری اجباری رضاشاه از سلطنت و اغتشاشات ناشی از اشغال ایران توسط متفقینشرایطی را فراهم آورد که ایلات کشور به شیوة زندگی سابق خود بازگشتند و، همچنین، به سهم خود دراحیای قدرت گذشتة خود کوشیدند. این پژوهش برآن است تا با روش توصیفی - تحلیلی به موانع ومشکلاتی که ایلات فارس در دوره سلطنت رضاشاه با آن مواجه بودند، بپردازد.
دوره 1، شماره اول-پاییز و زمستان 91 ، مهر 1391، ، صفحه 86-105
چکیده
چکیده
در سیستان «زمین» همواره عامل اصلی بسیاری از حوادث و تحولات تاریخی بوده است؛ بهطوریکه در طول قرنها باعث پدید آمدن یک نظام زمینداری کهن، منسجم، مستدام و منطبق بر شرایط محیطی،اجتماعی و اقتصادی شده است. این روند تا دوره ناصرالدین شاه قاجار ادامه یافت. در اوایل دوره ناصری،اراضی سیستان خالصه اعلام شد و به صورت استیجاری ...
بیشتر
چکیده
در سیستان «زمین» همواره عامل اصلی بسیاری از حوادث و تحولات تاریخی بوده است؛ بهطوریکه در طول قرنها باعث پدید آمدن یک نظام زمینداری کهن، منسجم، مستدام و منطبق بر شرایط محیطی،اجتماعی و اقتصادی شده است. این روند تا دوره ناصرالدین شاه قاجار ادامه یافت. در اوایل دوره ناصری،اراضی سیستان خالصه اعلام شد و به صورت استیجاری در اختیار سرداران و خوانین (مستأجران خاص) قرار گرفت. با این تحول سایر انواع مالکیتها در سیستان از بین رفت. این شیوه تا سال 1311ش ادامه یافت؛ اما در این سال، به دستور دولت، تحولاتی در این شیوه بهوجود آمد و و اراضی سیستان به صورت سهام اجارهای به عموم اهالی سیستان واگذار شد. (مستأجران عام) این شیوه مستأجری از سال 1311تا 1316ش به مدت پنج سال بر نظام ارضی منطقه حاکم بود. در این سال هیئت وزیران قانون فروش اراضی سیستان را به تصویب رساند؛ اما این اقدام نیز مشکلات ارضی و اختلافات منطقهای را پایان نداد و پیامدهایی بهدنبال داشت. این تکاپوها با تلاشهای دولت برای کاهش قدرت سرداران زمیندار مصادف بود. بهطورکلی میتوان تحولات مالکیتی سیستان در دوره پهلوی اول را به سه دوره مستأجری، مدیری و خصوصی تقسیم کرد.
این مقاله بهدنبال یافتن پاسخی برای این سؤالات است: چرا پهلوی اول به تقسیم اراضی سیستان دست زد؟ پیشینه و زمینههای این کار چه بوده است؟ پیامدهای انجام آن در سیستان چیست و نقش زمینداران سیستان در تحولات این دوره چگونه ارزیابی میشود؟