لیدا مودت؛ سجاد پاپی؛ فرشید لاری منفرد
چکیده
مکتب کلامی معتزله یکی از مهمترین مکاتب کلامی و فکری اسلامی است که از قرن دوم تا پنجم هجری در جهان اسلام هواخواهان بسیاری داشت. این مکتب فکری را در اوایل قرن دوم هجری واصل بن عطا (ف:131ق) در بصره بنیان نهاد و به سرعت در سایر سرزمینهای اسلامی گسترش یافت. خوزستان نیز به دلیل پیوستگی جغرافیایی به بصره خیلی زود تحتتأثیر این جریان فکری ...
بیشتر
مکتب کلامی معتزله یکی از مهمترین مکاتب کلامی و فکری اسلامی است که از قرن دوم تا پنجم هجری در جهان اسلام هواخواهان بسیاری داشت. این مکتب فکری را در اوایل قرن دوم هجری واصل بن عطا (ف:131ق) در بصره بنیان نهاد و به سرعت در سایر سرزمینهای اسلامی گسترش یافت. خوزستان نیز به دلیل پیوستگی جغرافیایی به بصره خیلی زود تحتتأثیر این جریان فکری قرار گرفت؛ به طوری که بنا بر تصریح منابع تاریخی و جغرافیایی، رواج این مکتب در خوزستان بیش از هر سرزمین دیگری بوده است. این پژوهش بر آن است تا با نگاهی تحلیلی به بررسی و تبیین دلایل رشد و گسترش این مکتب کلامی در خوزستان و فراز و فرودهای تاریخی آن در این منطقه بپردازد. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که چه عواملی موجب رشد و گسترش اندیشههای اعتزالی در خوزستان شد؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که عواملی چون پیوستگی جغرافیایی و فرهنگی خوزستان به خاستگاه معتزله (بصره)، تنوع و تکثر مذهبی خوزستان و اشتیاق عموم مردم آن ـ اعم از خواص و عوام ـ به مباحث کلامی موجب رشد و گسترش معتزله در خوزستان گردیده بود.
محسن رحمتی
چکیده
با ضعف سلجوقیان در نیمه دوم سده ششم هجری/ دوازدهم میلادی، سلسلههای اتابکی متعددی در گوشه و کنار کشور سر برآوردند که یکی از این سلسلهها از سوی بزرگان ایل افشار، در منطقه خوزستان و لرستان شکل گرفت. یکی از رؤسای ایل افشار بهنام اتابک شومله که به دربار سلجوقی راه یافته بود، با استفاده از آشفتگیهای سیاسی پس از درگذشت سلطان مسعود ...
بیشتر
با ضعف سلجوقیان در نیمه دوم سده ششم هجری/ دوازدهم میلادی، سلسلههای اتابکی متعددی در گوشه و کنار کشور سر برآوردند که یکی از این سلسلهها از سوی بزرگان ایل افشار، در منطقه خوزستان و لرستان شکل گرفت. یکی از رؤسای ایل افشار بهنام اتابک شومله که به دربار سلجوقی راه یافته بود، با استفاده از آشفتگیهای سیاسی پس از درگذشت سلطان مسعود سلجوقی در 547ق، به خوزستان رفت و با تحت حمایت گرفتن برخی از شاهزادگان سلجوقی، حکومت اتابکی دیگری بنیان گذاشت که با انتساب به نام او، میتوان آن را سلسله بنیشومله نامید. در این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی، چگونگی تأسیس، مشروعیتیابی، تثبیت و در نهایت زوال این سلسلة کمتر شناختهشده بررسی شده است. یافته پژوهش نشان میدهد که ضعف قدرت سلجوقیان و مساعد بودن حوزة فعالیت نهاد اتابکی در عرصة سیاسی، بستر مناسب را برای حضور افشارها در منازعات قدرت فراهم آورد. حکمرانان این سلسله کوشیدند تا از طریق برقراری مناسبات دوستانه یا ستیزهجویانه با قدرتهای موجود دربار سلجوقی، نظام خلافت عباسی و اتابکان آذربایجان و فارس، و استقرار امنیت اجتماعی در قلمرو، مشروعیت لازم برای تثبیت و تداوم قدرت خویش کسب کنند. با این وجود، کشمکشهای بیحاصل با حکومتهای همجوار و سستی جانشینان شومله و پارهای عوامل اقتصادی و اجتماعی موجب زوال این سلسله شد.
محمدرضا عسکرانی
چکیده
خوزستان از آبادترین بخشهای ایران زمین و پایتخت پادشاهیهای نیرومندی در اعصار مختلف بوده است؛ لیکن در دورة قاجاریه از آبادانی باستانی آن اثری نمانده بود و این ناحیه مشکلات فراوانی داشت. پیشینة تمدّنی، حاصلخیزی زمین، آب و هوای مناسب و راه داشتن به سواحل دریای آزاد، ویژگیهایی است که نابسامانی اوضاع آن در آن دوره را تأمل برانگیز ...
بیشتر
خوزستان از آبادترین بخشهای ایران زمین و پایتخت پادشاهیهای نیرومندی در اعصار مختلف بوده است؛ لیکن در دورة قاجاریه از آبادانی باستانی آن اثری نمانده بود و این ناحیه مشکلات فراوانی داشت. پیشینة تمدّنی، حاصلخیزی زمین، آب و هوای مناسب و راه داشتن به سواحل دریای آزاد، ویژگیهایی است که نابسامانی اوضاع آن در آن دوره را تأمل برانگیز مینماید. نویسنده با هدف بازشناسی وضعیّت سیاسی ـ اجتماعی خوزستان در عصر ناصری، میکوشد با رویکرد «توصیفی ـ تحلیلی» و روش «کتابخانهای» و «اسنادی» به این پرسش پاسخ دهد: نابسامانی وضعیّت خوزستان در دورة ناصرالدینشاه ناشی از چه عواملی بوده است؟ چنین فرض میشود که دو دسته عوامل تحوّلات سیاسی و اجتماعی خوزستان را شکل دادهاند: نخست عوامل بومی مانند عملکرد قبیلهها و کُنش حاکمان محلی و دیگر دخالت استعمارگران اروپایی. این بررسی نشان میدهد: عملکرد دولت قاجاریه و مداخلة بیگانگان مانع عمران این ناحیه گردید و چیرگی زندگی قبیلهای و رفتار نامناسب مأموران حکومتی، از مشکلات سیاسی و اجتماعی خوزستانِ در عصر ناصری بوده است.
سید ابوالفضل رضوی؛ عزیز گل افشان
دوره 4، شماره اول- پیاپی 7-پاییز و زمستان 94 ، بهمن 1394، ، صفحه 132-141
چکیده
گسترش اندیشه تشیع در خارج از شبه جزیره عربستان و عراق معلول عوامل چندی از جمله مهاجرت شیعیان به سرزمین های دیگر بود و تقابل آنها با خلفای اموی و عباسی این روند مهاجرت را تسریع کرد. در خصوص ورود تشیع به ایران، میتوان گفت که اندیشه شیعی نخست مناطق همجوار با سرزمین عراق را تحتتأثیر قرار داد. اگرچه گذرگاه های طبیعی غرب فلات ایران یکی ...
بیشتر
گسترش اندیشه تشیع در خارج از شبه جزیره عربستان و عراق معلول عوامل چندی از جمله مهاجرت شیعیان به سرزمین های دیگر بود و تقابل آنها با خلفای اموی و عباسی این روند مهاجرت را تسریع کرد. در خصوص ورود تشیع به ایران، میتوان گفت که اندیشه شیعی نخست مناطق همجوار با سرزمین عراق را تحتتأثیر قرار داد. اگرچه گذرگاه های طبیعی غرب فلات ایران یکی از مجاری اصلی ورود تشیع به ایران بود، اما ولایات خوزستان به قدری اهمیت داشت که این منطقه را به اولین توقفگاه علویان تحت تعقیب تبدیل کرده بود. از اینرو، میتوان خوزستان را دروازه ورود تشیع به ایران قلمداد کرد. بررسی زمینههای ورود تشیع به خوزستان حاکی از این است که موقعیت راهبردی و تعدد مسیرهای ارتباطی خوزستان با مناطق جنوبی عراق، به عنوان پایگاه اصلی شیعیان، که امکان آشنایی مردم منطقه را با اندیشه شیعی و آمدوشد راحتتر شیعیان فراهم میکرد؛ به علاوه زمینههای تاریخی و اجتماعی حاکم بر منطقه که موجب نارضایتی مردم خوزستان از سلوک خلفا میشد، در ورود فکر و فرهنگ شیعی به خوزستان نقش مؤثری داشت. در این میان مهاجرت یا تبعید خاندانهای شیعی به خوزستان و شکلگیری حکومتهای شیعه مذهب نیز در تکوین مراکز اولیه تشیع و گسترش فرهنگ شیعی سهم تعیین کنندهای داشت.