حسن کهنسال؛ عباس پناهی
چکیده
با وجود اینکه گیلانیان و دیلمیان به عنوان یکی از مهمترین اقوام ساکن مناطق جلگهای و کوهستانی جنوب دریای کاسپین در آغاز حکومت ساسانیان با سرسختی حاضر به اطاعت از آنان شدند، اما در طول دوران حکومت ساسانیان، مناسباتشان با فراز و فرودهایی همراه بوده است. فرضیۀ مقاله پیشرو این است که ساسانیان با توجه به نیروی جنگی دیلمیان، سعی داشتند ...
بیشتر
با وجود اینکه گیلانیان و دیلمیان به عنوان یکی از مهمترین اقوام ساکن مناطق جلگهای و کوهستانی جنوب دریای کاسپین در آغاز حکومت ساسانیان با سرسختی حاضر به اطاعت از آنان شدند، اما در طول دوران حکومت ساسانیان، مناسباتشان با فراز و فرودهایی همراه بوده است. فرضیۀ مقاله پیشرو این است که ساسانیان با توجه به نیروی جنگی دیلمیان، سعی داشتند از مهارت این اقوام در جنگهای خود با رومیان و سایر مخالفان و دشمنانشان سود جویند؛ اما با وجود وابستگی نظامی به این اقوام، آنان در برنامههای خود تلاش داشتند سرزمین گیلان و دیلم بهعنوان بخشی از شاهنشاهی ساسانی باقی بماند. هدف پژوهش حاضر،تجزیه و تحلیل دلایل همگرایی و واگرایی دیلمیان و گیلانیان با ساسانیان در مناسبات سیاسی و نبردهای آنان بوده است. روش پژوهش مطالعة حاضر با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر دادههای کتابخانهای است.نگارندگان در مناسبات ساسانیان با اقوام گیل و دیلم درصدد پاسخ دادن به این پرسشاند که با توجه به اهمّیتی که دیلمیان و گیلانیان در ساختار سیاسی و نظامی عصر ساسانی داشتند، ساسانیان چه سیاستی در برابر دیلمیان و گیلانیان اتخاذ نمودند؟ نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد که ساسانیان، دیلمیان را به چشم جنگجویانی میدیدند که تسلط و بهکارگیری آنان در ساختار نظامیشان موجب تقویت توان نظامی و برتری آنان میشد.