احد مهربان نژاد کلاگری؛ علیرضا کریمی؛ ولی دین پرست؛ حسین میرجعفری
چکیده
تاریخنگاری سده هشتم مازندران بازتابی است از تلاش حکومت مرعشی جهت دیگرگونه نمودن رخدادها و ارائه روایت دلخواه از تاریخ؛ روایتی که در سدههای بعدی، از سوی تاریخنگاران بازنشرشده تا به «روایتی مسلط» تبدیل میگردد. عدم توجه تاریخنگاران پس از میرظهیر به جزئیات وقایعی که تاریخنویسان دستگاه تیموری و اولیاء الله آملی در تاریخ ...
بیشتر
تاریخنگاری سده هشتم مازندران بازتابی است از تلاش حکومت مرعشی جهت دیگرگونه نمودن رخدادها و ارائه روایت دلخواه از تاریخ؛ روایتی که در سدههای بعدی، از سوی تاریخنگاران بازنشرشده تا به «روایتی مسلط» تبدیل میگردد. عدم توجه تاریخنگاران پس از میرظهیر به جزئیات وقایعی که تاریخنویسان دستگاه تیموری و اولیاء الله آملی در تاریخ رویان ارائه میکنند موجب شد تا روایتی یکسویه در زمینه تاریخ وقایع سیزده ساله مازندران شکل بگیرد. برداشتی که در آن تمام گناه به پای دودمان چلاوی نوشته شده و مرعشیان از هر نظر تطهیر میگردند. برپایه دادههای برگرفته از همه منابع تاریخی میتوان گفت که بنیانگذار حکومت مرعشیان کمتر از افراسیاب چلاوی در حوادث سیزده ساله مازندران نقش ایفا ننمود. بیگمان وی که در مجموعه این حوادث دست داشت با نقشهای حساب شده، دیگر رقبا را از سر راه برداشت. اما حکومت مرعشی همزمان با اقدامات سیاسی از فعالیت تبلیغی نیز غافل نماند بلکه با برساختن داستانی جعلی گناه تمام حوادث سیزده ساله را بر دوش دشمنان شکست خورده نهاد. هدف غایی این تبلیغات بدنام ساختن مخالفان و آفرینش چهرهای فرهمند از بنیانگذار حکومت مرعشی بود. داستانی که در تاریخ طبرستان میرظهیرالدین مرعشی به صورتبندی نهاییاش رسید و توسط مورخان سدههای بعد بیچون و چرا پذیرفته شد.
رضا دهقانی؛ علیرضا کریمی؛ حسین رسولی
دوره 6، شماره اول -پیاپی 11-پاییز و زمستان 96 ، اسفند 1396، ، صفحه 153-166
چکیده
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژهی ملّتسازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژهای به توسعهی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّیگرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قومنشین اهمیّت دو چندانی ...
بیشتر
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژهی ملّتسازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژهای به توسعهی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّیگرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قومنشین اهمیّت دو چندانی داشت. هدف این پژوهش آگاهی از چرایی و چگونگی واکنش اهالی کردستان نسبت به گسترش مدارس دولتی است و در این راستا تلاش شده است تا به روش توصیفی، تحلیلی و بر اساس اسناد و مدارک آرشیوی به این سئوالات پاسخ داده شود: در دوران رضاشاه سیاستهای آموزشی در کردستان با چه کیفیتی به اجرا در آمد؟ فرماندهان نظامی در تأسیس مدارس و توسعه معارف در کردستان چه نقشی داشتند؟ گروههای مردمی چگونه از مدارس جدید استقبال کردند و نگاه مردم به مدارس مذکور چگونه بوده است؟فرضیه اصلی پژوهش این است که باورهای مذهبی و بافت سنّتی جامعه و استفاده از زور و اجبار به عدم استقبال مردم از مدارس جدید منجر شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد عوامل دیگری نیز چون استفاده از معلّمان غیربومی و لزوم تدریس دروس به زبان فارسی، وضعیّت پریشان معیشتی و اقتصادی اهالی، عدم همخوانی مطالب کتب درسی با نیازهای جامعه و... نیز در این زمینه نقش داشتهاند.